این روزها که به وضعیت اسفناک فرقه تروریستی رجوی نگاه میکنیم بخوبی آثار به انتها رسیدن و تمام شدن یک کابوس وحشتناک و بسته شدن پرونده سراسر خیانت و نکبتشان را میتوان ملاحظه کرد! از عربده کشی های رجوی و فریادهای سرنگونی سرنگونی کردنش در قرارگاه اشرف که البته با پشت گرمی صدام بود تا با خفت از اشرف بیرون انداخته شدن و در بیابانهای عراق بقول خودشان محتاج ابتدایی ترین امکانات شدن! از مانورهای آنچنانی زرهی و هوانیروز تا جمع کردن آفتابه و کاسه و کوزه هایشان و رفتن در نقطه ای دیگر از خاک عراق و التماس کردن برای یک تانکر آب یا کمی امکانات بهداشتی و رفاهی! از ادعای اینکه ما شجاعترین نیروها را دراختیار داریم تا گریه و زاری در تلویزیون خودشان که اینجا مار دارد عقرب دارد و ما نگران هستیم! اکنون هم که به برنامه های تلویزیونی آنها نگاه میکنیم سراسر برنامه های تکراری و ضبط شده چندسال پیش است که بدلیل اینکه کفگیر بدجور به ته دیگ خورده و اصلا ته دیگ هم دیگر در آمده پخش میکنند! و همان صحبتهایی که الان سی سال است که میگویند که افعی کبوتر نمیزاید و بزودی آقای رجوی در آسمان آبی ایران و در میدان آزادی برای میلیونها نفر سخنرانی میکند و در تحلیلهای آب دوغ خیاری آقای رجوی که البته مورد تایید دوستانی همچون ابریشمچی و داوری و… هم هست اگر حزب جمهوریخواه برنده انتخابات شود و سر جنگ را با ایران باز کند و این جنگ مورد حمایت جامعه بین المللی باشد و ایران بخاطر تحریمها بسیار ضعیف بشود و مردم همه به خیابانها بریزند و امریکا هم از مجاهدین حمایت کند و در سپیده دمی رویایی همه دست به دست هم میدهند و سرنگونی محقق میشود و بلافاصله خانم رجوی با کت و دامن صورتی و روسری احتمالا آبی رییس جمهور میشود!
آری کفگیر فرقه رجوی بدجور به ته دیگ خورده است! واقعیت اینستکه اگر خود رجوی هم بخواهد ته دلش را بی پرده بگوید اینست که همانند…. در گل گیر کرده است وهیچ راه برون رفتی هم متصور نمیبیند!
آری اینست عاقبت مزدوری و نان را به قیمت مزدوری خوردن! آری آقای رجوی بار کج هیچگاه به منزل نمیرسد. کما اینکه تو و دیگر نیروهای تحت امرت هیچگاه به منزل نمیرسید وهمیشه آواره بیابانهای عراق هستید!
مراد