بنده محمد صفاری و همسرم رضوان، پدر و مادر بهزاد صفاری هستیم که در سال 2007 در مصاحبه ای با آقای مازیار بهاری اعلام نمودیم که مجاهدین خلق بجای اجازه ملاقات با فرزندمان سعی کرده است تا ما و دخترمان در کانادا را سرکیسه کند. امروز مطلع شدم که نمایندگان آقای رجوی در سایتهای مرتبطشان مدعی شده اند که این سخنان به نوعی "اعتراف اجباری" و تحت فشار نیروهای دولتی ایران بوده است. از شما استدعا دارم چند قلم زیر را از جانب بنده منتشر فرمایید: اولا: مدارک مرتبط با کلاهبرداری مجاهدین خلق، حسابهای بانکی داده شده آنها و رد پولشویی بعد از آن را همان زمان به کشورهای انگلستان و کانادا تسلیم کرده و پرونده آنها موجود است اگر چه طی این مدت شاهد اقدامی جدی از سوی هیچ یک از این دو کشور نشده ام. کپی مدارک ارسال پول به کانادا و رد انتقال آن از کانادا به انگلستان و حسابهای مجاهدین خلق موجود است. ثانیا: بنده به چیزی اعتراف نکرده ام که بخواهد اجباری یا اختیاری باشد. خواسته آن روز من خواسته امروز من است و همانا دست برداشتن از کلاهبرداری و اجازه ملاقات با فرزندم در هر کجای جهان است. ثالثا: بنده بعنوان یک دندانپزشک بازنشسته نه ممنوع الخروج هستم و نه حقوق دولتی دارم که تحت فشار قرار گیرم و بنابر این حاضرم در صورتی که امکان ملاقات نیم ساعته با فرزندم فراهم گردد به هر کجای جهان که لازم است سفر کنم. آخرین خبری که از فرزندم دارم کمپ لیبرتی در عراق است که اگر مجاهدین خلق اجازه ملاقات بدهند همین فردا عازم می گردم. رابعا: سلام بنده را به آقای مازیار بهاری برسانید و بگویید که شرمنده ام اگر بخاطر مصاحبه ای که آن روز با بنده داشته اید مورد توهین و آزار و اذیت مجاهدین خلق قرار گرفته باشید. انشاالله اجرتان در تمامی امور خیری که دنبال می کنید با خدا. خانواده ما همچنان خود را مدیون محبت های شما میدانند. مطلبی که آن زمان بصورت گفتاری و نوشتاری به آقای بهاری و دیگر منابع خبری گفتم همان است که امروز هم میگویم و همان است که تا زمان مرگ و یا دیدار با فرزندم، هر کدام که زودتر برسند، همچنان باقی است. آن روز (پنج سال پیش) گفتم و امروز تکرار می کنم که: فرزندم در تماس با ما اعلام کرد که قصد جدا شدن از سازمان مجاهدین را دارد و برای گرفتن وکیل نیازمند مبلغ زیادی پول است. امید ما به جدا شدن فرزندمان از این سازمان باعت شد تا با مشکلات زیادی، فروش مغازه و قرض از بستگان، مبلغ ۶۰ میلیون تومان تهیه و از طریق دخترمان که در کانادا زندگی میکرد، برایش ارسال کردیم. بعد از ارسال پول، تماس بهزاد با ما قطع شد و پس از تحقیق متوجه شدیم که او پول را به درخواست مسئولان سازمان مجاهدین از ما طلب کرده است. ما رسما از این سازمان به جرم کلاهبرداری شکایت کردهام و از طریق مجامع قانونی ایران و محاکم بینالملل تلاش میکنم تا حقم را پس بگیرم. و آن روز گفتم و امروز هم میگویم:
اگر این سازمان مدعی حلال و حرام است، چگونه به خود اجازه میدهد با فریب هوادارانش و خانوادههای آنان، از طریق کلاهبرداری منابع خود را تامین کند. من فرزندم بهزاد را به گونهای تربیت نکردم که سر دیگران بویژه پدر و مادر خود کلاه بگذارد، من از رفتار او دل شکسته شدم اما پس از دیدار با برخی دوستان سابق بهزاد که قبلا در سازمان به اصطلاح مجاهدین بودند به این نکته پی بردم که آنان مانند یک فرقه هواداران خود را به اسارت ذهنی در میآورند. محمد صفاری