با انتخابات یازدهمین دور ریاست جمهوری ایران و آنچه که اکثریت مردم در ارتباط با تعیین سرنوشت خود از داخل و برای خود رقم زده اند، این می تواند ضمن گشایش سیاسی در داخل و خارج، همچنین یک پیام آشکار به جنگ طلبان داخلی و خارجی نیز باشد.
جدا از جنگ طلبان خارجی، در راس جنگ طلبان داخلی، فرقه مجاهدین قرار داشت. مسعود رجوی رهبری فرقه، از آنجا که از قبل بویی از ماجرا برده بود، در ابتدا و در اردیبهشت ماه امسال یک پیام تسلیم برای رهبران ایران ارسال داشت تا اگر اوضاع امور بر وفق مراد وی پیش نرفت، از قبل چانه زنی کرده و برای حفظ جانش کوشیده باشد. آن چه که در زندان شاه انجام داده بود. اما پس از گذشت چند روز و پس از عدم تایید صلاحیت هاشمی رفسنجانی، رهبری مجاهدین از سر شوق و ذوق شروع به ارسال پیامهای جنگی نموده و برای گرامیداشت ۳۰ خرداد امسال که سالروز آغاز جنگ مسلحانه مجاهدین با جمهوری اسلامی است، سنگ تمام گذاشت.
تا اینجا، تحلیل های مسعود رجوی ادامه همان تحلیل های ۳۲ سال قبل و از طریق عینک جنگ و نفرت بوده که نه تنها رهبری مجاهدین بلکه هر شخصیت سیاسی دیگر نیز با عینک نفرت و منافع شخصی و حزبی، به ماجرا نگاه کند بی شک به اشتباه رفته است.
همان گونه که انتخاب حسن روحانی با بیش از ۵۰% آرای عمومی، یک شوک سیاسی برای کسانی است که اوضاع ایران را از دریچه منافع شخصی و حزبی و تحمیل سرنوشت مردم از طریق فشارهای بیرون، ارزیابی و تحلیل می کردند و امیدشان بیشتر به جنگ و سوریه ای کردن ایران بود.
این یک شکست بزرگ برای تمامیت فرقه مجاهدین به ویژه رهبری آن است که به جد می بایست به فکر چاره ای برای حفظ تتمه سازمان و حفظ رهبری در دوران بدون جنگ، باشد.
واما دومین شکست رهبری سازمان که اخیراً در ارتباط با شرایط ایران اتفاق افتاد، فروپاشی سیاسی شورا و حذف حداقل چهار تن از سران شورا بود. این شکست نیز به دنبال سالها تحلیل های غلط و امید به جنگ از جانب رهبری مجاهدین بود که حاصلی جز ناامیدی و استیصال به دنبال نداشت.
در نتیجه شکست دوم، همچنین می بایست به انبوه روشنگری و افشاگریهایی اشاره کرد که حداقل طی بیست سال اخیر از جانب قربانیان درونی این گروه، به بیرون درز کرده و ضمن تنویر افکار عمومی همچنین حاشیه و جمع هواداران و شورای پوشالی رجوی را در بر گرفت و تاثیر جدی بر آنان گذاشت.
در ابتدای امر، کناره گیری و سپس مخالفت اعضای شورا که طی هفته های اخیر اتفاق افتاد، نتیجه افشاگریهایی بوده که طی سالهای دور و نزدیک، اعضای ناراضی و جداشده از مناسبات بی رحم مجاهدین، به بیرون آورده و به سمع افکار عمومی رسانده بودند.
با دو شکست بزرگی که طی روزهای اخیر برای فرقه و به ویژه رهبری آن اتفاق افتاد، اگرچه آنان به روال و سیاق قبل خواهند کوشید برای حفظ روحیه نیروها بر طبلهای تو خالی پیروزی بکوبند، مجدداً ثابت شد که یک ایدئولوزی و ذهنیتی شکست خورد.
ایدئولوژی فریب و دروغ و جنگ، شکست خورد و همچنین ذهنیت نفرت و فرصت طلبی، ذهنیت طلبکار و خشونت طلب، ذهن استدلالی و حق به جانب، ذهن خودخواه و مغرور و عدم باور به آرمانها و نیازهای مردم، شکست خورد. مردمی که در هر سر فصل و بن بست، خودشان هستند که می بایست با حداقلهای هزینه و با استفاده از فرصت انتخابات، سرنوشت خود را رقم بزنند.