تعدادی از جدا شده ها با مسئولیت کانون ایران قلم در شهر پاریس در یک آکسیون اعتراضی خواستار آزادی اسیران در کمپ لیبرتی و اشرف شدند.
در این آکسیون اعتراضی که مورد استقبال فراوان قرار گرفت, یکی از خبرنگارهای کانال ۵ فرانسه هم حضور داشت که با تعدای از جدا شده ها از جمله خانم نسرین ابراهیمی مصاحبه هایی انجام دادند.
نسرین ابراهیمی: حدودا ۱۵ سال پیش
خبرنگار: چطوری از اشرف خارج شدید؟
نسرین ابراهیمی: من فرار کردم
خبرنگار: مگر امکان خارج شدن نبود که فرار کردی؟
در سازمان مجاهدین همانطوری که رهبران آن همیشه به ما می گفتند , درب ورد باز است ولی دربی به نام خروج وجود نداشت.
فرقه رجوی بر خلاف تبلیغاتش همه افراد را به زور نگه داشته است , تعدادی را با مغزشویی کردن و تعدادی را با زور و تهدید , اغلب افرادی که در اشرف بودند به آنجا قاچاق شده بودند با وعده زندگی بهتر و یا کار و یا پول و یا فرستادن به کشورهای اروپایی برای کار … و این افراد وقتی می خواستند از سازمان جدابشوند تهدید می شدند و مجبور به ماندن در اشرف می شدند.
سازمان همه جوره از فرد فرد افراد در اشرف سوء استفاده می کرد , از طرفی به اسم هر نفر از صدام پول می گرفت و از طرفی نشان می داد که در ایران خیلی هوادار دارد و این افراد به سازمانش می پیوندند و اینجوری می خواست توجه کشورهایی مثل آمریکا را به خودش جلب بکند که گویا مردم ایران هوادار این فرقه هستند.
خیلی از این افراد وقتی که می دیدند راهی به خارج از اشرف نیست و مجاهدین اجازه خارج شدن آنها را نمی دهند , نا امیدانه دست به خودکشی می زدند و من هم خودم یکی از آن افراد هستم که مسئولین فرقه به صراحت به من گفتند که برای خارج شدن از اشرف هیچ راهی نیست به طور خاص دربها بر روی زنها بیشتر بسته بود و به همین دلیل من هم مثل خیلی ها که نا امید می شدند و دست به خودکشی می زدند این تصمیم را گرفتم و تصمیم به خودکشی گرفتم و انجام دادم که خوشبختانه ۲ نفر از زنان اسیر فرقه کمکم کردند و به موقع به بیمارستان رساندند.
خبرنگار: آیا شما با مردها یک جا بودید؟
خیر ,اولا رجوی افراد را مجبور به طلاق از همسران خود کرده بود و بعد هم زن و مرد از هم جدا بودند که ما حتی ماهها می شد که مردها را نمی دیدیم و وقتی برای نشستهای بزرگ با آنها در یک سالن می رفتیم نباید به آنها نگاه می کردیم و نگاه کردن و یا صحبت کردن با مردها جرم بزرگی محسوب می شد.
خبرنگار: آیا شما کار هم می کردید؟
نسرین ابراهیمی: بله ولی من هر زمان که در مقابل این سوال قرار می گیرم , به واقع یاد کار اجباری در اردوگاههای نازیها می افتم.
این را به جرات می گویم که یاد این داستان کار اجباری در اردوگاه نازیها می افتم , ما از صبح تا شب به اجبار کار می کردیم , به ما عمدا کم خوابی داده می شد , و با کارهای سنگین ما را تا سر حد مرگ خسته می کردند , همه اینها به خاطر این بود که ما به هیچی فکر نکنیم و وقت فکر کردن نداشته باشیم آخه رجوی از فکر آدمها می ترسید و برای همین به کسی امکان و وقت فکر کردن را نمی داد. ما را از ساعت ۵:۳۰ صبح بیدار می کردند و تا ساعت ۱۱ شب کار بود و وسط شب هم باید پستهای نگهبانی می دادیم و به واقع به خاطر کم خوابی همه افراد ضعف شدید جسمی داشتند , اعتراض کردن هم ممنوع بود و معنی نداشت برای همین خوب همه چیز اجبار بود و جایی هم برای مطرح کردن آن وجود نداشت.
خبرنگار: چرا از مجاهدین فرار کردی؟
نسرین ابراهیمی: من وقتی وارد سازمان شدم به چندین دلیل متوجه شدم که مجاهدین دروغ می گویند و هر چه هست فقط یک مشت تبلیغ دروغین است
یکی وقتی که روسری اجباری بود و دوم وقتی که می بایست قبل از ورود به اشرف برگه هایی را امضا می کردیم مبنی بر اینکه هرگونه فرار از عملیات حکمش اعدام است و باید بپذیریم که فرار از عملیات این حکم سنگین را دارد.
و سوم وقتی که فهمیدم که رجوی خودش را رهبر می دونه و به هر حال دنبال سیستم رهبر درست کردن هست و بعد هم طلاقهای اجباری و قطع ارتباط با تمام دنیا حتی خانواده و خیلی مسائل دیگه که الان فرصت نیست مطرح کنم.
خوب این دلایل باعث شد که من از همان روز اول با هیچی از این سازمان موافق نباشم و بلافاصله درخواست کردم که از اشرف بروم که به همین دلیل ۱ سال تمام در زندانهای رجوی در اشرف بودم , چرا که جنایات رجوی را قبول نداشتم.