پیام تسلیت انجمن نجات گیلان به خانواده صالح

بازگشت همه بسوی خداست

ناله را هرقدرمیخواهیم که پنهان برکشیم سینه میگوید که من تنگ آمدم فریادکن
تقدیر اینگونه رقم خورده و اقتضای کار و مسؤلیتم چنان هست که بایستی شریک غم و اندوه و آه و اشک خانواده های داغدار و چشم انتظار باشم که البته به پشتوانه همین خانواده ها با عزمی جزم تا نیل به مقصود یعنی آزادی و رهایی اسیران دربند اشرف و احیای عواطف و بازگشت به کانون گرم و پرمهر خانواده، کوتاه نخواهیم آمد.

صحبت از فراق جگرسوز یک مادر مهربان و درعین حال چشم انتظاراست. صحبت از خانم ملک منظر دایی مژدهی است. صحبت از یک خانم دکتر زنان و زایمان شهر رشت است که به خانم دکتر هایده معروف بود و از بابت طبابتش و هم حس انسانی و مردم دوستی اش درقلب مردمان خصوصا زنان شهر رشت عمیقا نفوذ کرده بود و با تمام وجود دوستش میداشتند.

بارها ضمن تماس با انجمن نجات از وضعیت فرزندش مریم صالح جویا میشد. بارها نامه نوشت و انتظار داشت که با درج آن درسایت نجات، شاید که مریم بخواند و از فرقه رجوی اجازه یک تماس تلفنی با خانواده اش بگیرد اما هیهات…

کاش میشد اشک را تهدید کرد فرصت لبخند را تمدید کرد
کاش میشد درغروب لحظه ها لحظه دیدار را تجدید کرد

افسوس و صد افسوس. ضایعه سنگینی بود و هنوز درد آن تمام وجودم را به سختی میفشارد. آخر دیگر خانم دکتر را در دفترانجمن نخواهم دید ویا صدایش را نخواهم شنید چرا که او در اثر بیماری و کهولت سن جان به جان آفرینان تسلیم نمود و با آرزویی در دل و با چشمانی منتظر با ما وداع کرد. خودم و سایرهمکاران و همچنین از طرف خانواده بزرگ انجمن نجات گیلان و مردمان شهر برای آن مرحومه رحمت واسعه و برای خانواده محترم صالح و دایی مژدهی  صبر و شکیبایی مسئلت دارم.

همچنین ضمن تسلیت به خانم مریم صالح عضو اسیر در فرقه رجوی بخاطر فقدان نفسگیر مادرش، باید بگویم که این خانواده ها هستند که سنگین ترین قیمت را میدهند و توصیه میکنم که بیشتر وعمیق تر و بدوراز القائات فرقه ای بیندیشد و تامل کند وخود را ازاسارت فکری و ذهنی و حتی عینی فرقه رجوی نجات دهد. هرچند این ضایعه جبران ناپذیر بوده ولیکن هنوز دیر نشده است و برادران و خواهران و سایرعزیزان خانواده دایی مژدهی و صالح چشم انتظار هستند.

خروج از نسخه موبایل