قبل از اینکه به متن پیام مسعود وارد شوم باید این جمله را بگویم که مسعود درهمه جا در هر سر فصل خودش را کنار می کشد و بعد از چند روز یا شاید چند ماه موضع گیری می کند این شگرد مسعود و مریم رجوی درتشکیلات فرقه ای می باشد اما چرا مسعود همیشه از حضور لحظه ای فرار می کند؟ به دو علت: گام اول ایشان نمی داند چه موضعی بگیرد منتظر می ماند تا واکنش ها را با هم جمع بندی کرده و به مریدان خودعرضه کند و بهانه همشیگی دیر شدن پیام این است که با مریم درگیر کارهای سیاسی شما بودیم و فرصت نشد برای شما این چند ماه را صحبت کنم و شما درجریان ابعاد این قضیه باشید و داستان این بار هم تکرار شد و خواهد شد. گام دوم: رجوی همیشه منتظر واکنش درون تشکیلاتی هست یعنی ایشان اگر چه این هنر را دارد که شکست را پیروزی جلوه دهد اما مثل کبک است ایشان فکر نمی کند که نفرات این فرقه از فرصت طلبی او با خبر هستند که مسعود فرصت طلب آن روز پیام خواهد داد که مسئولان فرقه احساسات درون تشکیلاتی را به ایشان گزارش واگر مثبت باشد پیام را می دهد واگر مثبت نباشد نوع پیام را ازبیانیه رسمی پایین می آورد و به نقل قول از دیگران برای مریدان خود می قبولاند واین بار مسعود درسه فصل پیام خود را به اسیران احساساتی و مریدان سینه چاکش قبولانده و نشان داده که هنوز درفرصت طلبی خود برای هنرنمایی نقش دارد.
در این جا می خواهم نقدی از پیام مسعود را در سه فصل توضیح دهم که ایشان برای آینده نفرات در زنجیر خود در لیبرتی چه خواب هایی دیده و نتیجه این نوع خواب های ایشان به چه قیمتی تمام خواهد شد و پرداخت آن قیمت از جیب چه کسی است؟
فصل اول: رجوی می گوید ما آنقدر درعراق ایستادگی خواهیم کرد تا آنها را وادار به عقب نشینی کنیم منظور از اینکه رجوی دراین شرایط از کلمه مقاومت استفاده نکرده بدلیل اینکه بگوید ما از مقاومت صحبت نمی کنیم بلکه از ایستادگی حرف زدیم واین خود از نظر ما یک عقب نشینی به حساب می آید که رجوی را وادار کرد که کلمه مقاومت از ذهن اش پاک شود اگر چه ایشان بازی با کلمات را خیلی خوب بلد است اما این بار ایشان از ایدئولوژی مبازره مسلحانه خود که همیشه سر می داد عقب نشست و این همان پیام جدا شده ها در تخلیه اشرف بود که بعد از این رجوی گام به گام از اصول خود که تعریف کرده بود، عقب نشینی خواهد کرد واین همان عقب نشینی است که مسعود دراین پیام به نفرات گوش زد می کند اگر چه آقای رجوی تلاش کرده در جمله بعدی خود را از کلمات نظامی استفاده کند وبه اسیران لیبرتی بگوید که ما آنها را وادار به عقب نشینی خواهیم کرد واین همان پیامی است که رجوی درزمان اخراج خود از فرانسه اینطوری بیان کرد "من می روم در کوهستانها آتش بپاکنم: و یا درشکست خود در فروغ جاویدان اینطور بیان کرد که "من هر چه داشتم در راه خدا رهسپار میدان کردم اما اینکه خداوند به مجاهدان فرصت داد تا خلق قهرمان در زمان مناسب بر دوش خود مجاهدان را به تهران برسانند" وآن شعار بعداز این پیام درآمد "مسعود جان جانان رودوش قهرمانان می بریمش به تهران"!!! همان رجوی درسالگرد فروغ پیام خودرا عوض کرد و گفت مجاهدان فرصت پیدا کردند با انقلاب مریم پیام خود را به خلق قهرمان برسانند و ما در فروغ 2، تا قلب تهران پیش خواهیم رفت و اینبار هم رجوی تلاش کرد با بازی کردن بااحساسات بوجود آمده از کشته سازی های خود در اشرف به نفرات در زنجیر خود این را برساند که من هنوز هستم و تشنه خونهای شما و میدانم که چطوری شما را به وجد آورم و اگر شما از کلمه "مقاومت" خسته شدید می توانم به جای آن از "ایستادگی" استفاده کنم ولی آقای رجوی دراینجا هم کبک وارغافل شده که نفرات دریافته اند که این پیام دراین شرایط چه است و خوب می دانند که نقشه رجوی دراین شرایط فقط مطرح کردن خود وآماده کردن نفرات برای امضاء تعهد است که آنها را درعراق حفظ و درشرایط مناسب کشته سازی کنند.
فصل دوم: آقای رجوی دراین فصل از "مسیر راه" نام برده که اگر یادش باشد درسالهای 76 این فصل را به نام "نقشه راه" نام گذاری کرده بود ولی ایشان در فصل جدید به نام نقشه مسیر آن را بیان نموده است کلمه وجمله یکی ولی چرا؟ امروز ایشان دراین شرایط به این پیام ها خود را دل خوش کرده و تلاش کرده به نفراتی که درلیبرتی پاسیو هستند بگوید که من هنوز برنامه دارم آقای رجوی خود بهتر می داند که شرایط عراق بعد از سقوط دیکتاتور خیلی فرق کرده آن موقع شما از حضور صدام درعراق بهره مند بودید وبه گفته خود پشت ات به کوه بود ولی الان آن کوه فرو ریخته، آقای رجوی ناچار است این شرایط بوجود آمده را گرد کند واینطور بیان کند در نقشه مسیر لشکرهای فدائی ملزم به دفاع از لیبرتی وماندگاری اشرف برای خلق وآمادگی مقابله با طرف مقابل را دارند، آقای رجوی دراین فصل ماهیت خود را برملا کرده ولی با این دید که زمینه امروز دیگر وجود ندارد که رجوی بخواهد از عراق برای برهم زدن امنیت کشور کاری کند وجدا از این دیگر شرایط نمی گذارد ایشان برای فدائیان خود برای عملیات های داخل آموزش بگذارد ومی داند که امروز نفرات همان لیبرتی دنبال فرصتی هستند که از آن زندان فرار کنند یعنی نفری دیگر برای عملیات وجود ندارد که خود به این امر واقف است رجوی امروز این را بیان می کند تا ضمن روحیه دادن به نیروها آنها را چند صباحی دور خود درلیبرتی حفظ کند ایشان ناچار است نقشه مسیر خود را با کلمه ی آمادگی شروع کند به نظر من رجوی با بازی کلمات تا حالا توانسته است اندک نفرات سینه چاکی دور خود حفظ کند واین یک مسکن برای نفرات است فقط چند روز بتواند آنها را دراین شرایط بوجود آمده درآمریکا تسکین دهد چنانکه در سالهای 76 رجوی درنشست خود در باقر زاده گفت اگر مریم از فرانسه به عراق نمی آمد ما دریک زمان سوخته می شدیم ولی آمدن مریم باعث شد در ارتش روحیه جدید دمیده شود که درعملیات های آینده خود را نشان خواهد داد و آن موقع بود که ایشان فرمان تشکیل تیم های عملیاتی را صادر کرد وامروز دیگر صدامی وجود ندارد که آنها را تا مرز همراهی کند اما رجوی مجدداً به همان سال برگشته است که نقشه راه فروغ 2 را آن موقع رسم می کرد وآن موقع این نقشه جواب نداد قرار بود پلی از اشرف تا تهران برقرار شود ولی نشد همان نقشه راه ایشان آن موقع تبدیل به تابلو سیاسی گردید وامروز هم رجوی با این نقشه مسیر خود که گفته است کسی نمی تواند از لیبرتی به خارج برود وهمه باید فدایی من ومریم برای جنگ درمقابل عراق باشند. تشکیل لشکر 102 نشان می دهد که آقای رجوی خود دیگر نتوانسته است که از نفرات دربند لیبرتی مجدداً تعهد بگیرد آقای رجوی دراین زمینه هنر هایی دارد که چند بار ارتش ولشکر هایی را تشکیل دهد و از نفرات تعهد دریافت کند وبرای خود مسکنی باشد دراین باره هم ایشان امروز دیگر از موسسان پنجم یاد نکرده بلکه از موسسان لشکر 102 نام برده است که برای خود رفع اتهام کند که من مقصر اصلی نیستم که آن نفرات دراشرف مانده اند واین نوع شکست را من قبول کردم ایشان خواسته که نفرات خود را مقصر شناخته وبگویند اگر ما آن زمان این لشکر ها را تشکیل می دادیم الان اینطور نبود به هر حال آقای رجوی با این کار فریبنده خواسته آنها را درنشست های درونی غرق نمایند وازاین مرحله عبور کنند ولی این مرحله از آن مرحله ها نیست که رجوی عبور کند باید دراین مرحله منتظر جدایی نفرات باشد که چند ماه دیگر شاهد آن خواهیم شد.
فصل سوم: دفاع فعال ؛ سوال این است چرا آقای رجوی از کلمه "دفاع فعال" نام برده و مثل سخنگو خود نیامده از حذف فیزیکی نام ببرد دراین فصل که آقای رجوی با لطف خود به نفرات از دفاع فعال نام برده همان صحبت رجوی است که درسال 60 گفت ما مشت را با مشت و گلوله را با گلوله جواب خواهیم داد که نتیجه آن ترورهای کوری بود که منجر به شهادت 12000 نفر در ایران شد که اکثریت آنها مردم عادی و کوچه بازار بود و امروز آقای رجوی که خود از افشاگری های جدا شده باخبر است از جمله حذف یا ترور و یا بمب گذاری نام نبرده است که بدست کسی آتو دهد وآمده از کلمه دفاع فعال استفاده کرده که ما درآن زمان در باقرزاده در نشست های دیگ و طمعه دفاع فعال را مزه کردیم وآن نفرات که امروز درلیبرتی اسیرند آنها هم این دفاع فعال را از ما بیشتر مزه کردند وتا امروز هم نتوانستند خود را از چنگال فرقه برهانند چون ترس داشتند که درآن دفاع فعال رجوی مانند خیلی ها سربه نیست شوند برای رجوی جان انسانها ارزشی ندارد و اگر داشت اشرف را درشرایط قبل از درگیری تخلیه می کرد واین یک پیام به جدا شده ها هم هست که اگر با نظر من همسو نشوید چنانکه در همان زمان در دیگ و طمعه گفتم و امروز هم آن زمان شروع شکست من است و با دفاع فعال نیروهای کنار مریم تک تک تان را مثل درون تشکیلاتی حذف خواهم کرد و این کار رجوی قبلاً هم انجام شده است که در سال 73 افرادی چون ترابی و طهماسبی را با همین عنوان حذف کردند.