ماه محرم هرسال یاد آور بزرگترین جان فشانی و فدا و صداقت درعین مظلومیت در تاریخ است که شاخص این فدا و صداقت سرور و سالار شهیدان اباعبدالله الحسین است. الان 1300 سال و اندی از آن حماسه تاریخ سازمی گذرد اما هر بارعظمت و شکوه حرکت امام حسین (ع) برای نجات دینی که پیامبر رحمت بنا نهاده بود بیشتر روشن می شود و اگر شیعیان جهان برای این اسطوره فداکاری به سوگواری می نشینند بخاطرمظلومیت اوست که به همراه 72 تن از یاران پاکبازش پا به میدان نبرد نهادند و مظلومانه شهید شدند و خاندانش را به اسیری بردند. و البته بدون تردید اگر دین اسلام امروز زنده و پا برجاست مدیون جانفشانی و قیام اوست.
امام حسین مشعلی از آزادگی، فداکاری و صداقت برافروخت که هرچه زمان می گذرد دامنه روشنایی آن وسیع و نورانی تر می شود که انسانهای زیادی از آن الهام می گیرند و از دیرباز، جانفشانی و مرام آزاداندیشی او همواره راهنمای همه انسانهای آزاده بوده چون او در میدان نبرد و در حالیکه غرق خون از ضربات شمشیر نامردمان بود فریاد زد "ِان لـَم یکًن لّکُم دینا فکونوا احرارا" و همین ندای آزادگی اوبود که بعدها قلب و ضمیر هر انسانی حتی آنهایی که مسلمان نبودند را تسخیر کرد و از پیام او تاسی جسته و آن را سرلوحه زندگی خود قرار دادند و به همین دلیل است که امام حسین دربین احاد بشر شان و منزلت والایی دارد .
خسروگل سرخی علیرغم اینکه مارکسیست بود در بیداد گاه شاه فریاد زد راه من همان راه امام حسین است، که درآخرهم با تاسی از فدا کاری و مرام آزادگی امام حسین(ع) پای چوبه دار رفت. ازطرف دیگرمشعلی که سرور شهیدان برافروخت تا چراغ راه آیندگان باشد هرچه زمان گذشت نیات مدعین دروغین معتقد به دین و راه امام حسین(ع) را بیشتر افشا می کند.
یکی از این افراد رجوی شیاد بود که علیرغم همه ادعاهایش هیچگاه عمیقا به راه و روش امام حسین اعتقادی نداشت.امام حسین چراغ ها را خاموش کرد تا آن دسته از یارانش که کوچکترین تردیدی برای ادامه راه دارند پی کار و زندگی خود بروند و هیچوقت هم آنها را درجمع خائن خطاب قرار نداد و سرزنش نکرد و یا به به زندان نیانداخت. هرچند چنین مقایسه ای غلط است اما برای تفهیم واثبات دروغ های رجوی که مدعی بود در زمانه حاضر تنها اوست که راه حسین(ع) را درپیش گرفته وبا فریب و دروغ عده ای را به دور خود جمع کرد تا اهداف فرقه ای خود را دنبال کند. وی علیرغم همه ادعاهای دروغینش از 30خرداد سال 60 به این طرف درهر سر فصلی از مبارزه نامشروع خود چراغ ها را خاموش نکرده اول جان بی ارزش خودش را درمی برد و اعضای فرقه اش را درمیان آتش و خون تنها می گذاشت.
رجوی شیاد از اول با تبدیل کردن سازمان به یک فرقه به دنبال کیش شخصیت خود بود وهدفی جزرسیدن به قدرتی که هیچگاه مستحق او نبوده در سر نداشت.امری که در قاموس و مرام امام حسین (ع)جایی نداشت که رجوی از او دم می زد. سیر حوادث و اتفاقاتی که برای او وفرقه اش افتاد همین امر را گواهی می دهد.
رجوی وقتی درسال 65 وارد عراق شد به مرقد امام حسین(ع) رفت و برای عوام فریبی فریاد زد "آمدم تا خود وسازمانم را فدای راه تو کنم، و امروزه این مجاهدین هستند که در پی تحقق همان آرمانی که توبه دنبال آن بودی هستند " اما همین رمال تا سالهای قبل از دهه 70 هرگونه سوگواری برای امام حسین را حرکتی ارتجاعی می دانست هرچند بعد از این دستور داد و به مسئولین اعلام کرد برای اینکه این حربه را از دست رژیم بگیریم مراسم سوگواری در قرارگاهها برگزار کنید!!.اما کسی که اول به ملت خود خیانت کرد و بعد دست در دست دشمنی گذاشت که برای مردم شیعه کشور خود هرگونه برگزاری مراسم عزاداری برای امام حسین را ممنوع کرده و یا آنها را سرکوب و زندانی می کرد، می تواند ادعای پیروی راه امام حسین را داشته باشد؟ وآیا کسی که با اعضای خواهان جدایی از فرقه اش برای رفتن پی زندگی خود بدترین رفتارممکن را دارد می تواند مدعی حسینی بودن را داشته باشد.
اما غافل از اینکه مشعل فروزان و همیشه جاوید امام حسین (ع) نقاب از چهره دروغگویان، ستمگران و دغلکاران برخواهد داشت و امروزه این نقاب هم از چهره رجوی برداشته شده و ثابت شد که او هم در زمره شیادان و سوء استفاده کنندگان از نام مکتب حسینی بود و به جایی رفت که هنوز اثری از وی نیست.
آری اینگونه بود که سرنوشت نکبت بار رجوی و فرقه اش برای همیشه بعنوان سمبل دوگانگی با مکتب و مرام امام حسین در تاریخ ثبت شد.
یکبار دیگر فرا رسیدن ایام محرم و شهادت مظلومانه سرور شهیدان را به شیعیان راستین و دیگر آزادگان پیرو مکتب حسینی تسلیت می گوئیم.
حمید