ماه محرم هر انسان آزاده ای را بیاد سرور و سالار آزادگان جهان امام حسین (ع) میاندازد. امام حسین (ع) که با فدای حداکثر خود و خانواده اش اسلام انقلابی را پایه ریزی کرد و امروز با نام حسین است که مسلمانان جهان به مسلمان بودن و شیعه بودنشان افتخار میکنند! و اگر امروز ما ایام محرم و خصوصا تاسوعا و عاشورا را به سوگ مینشینیم و به هم تسلیت میگوییم از این بابت است که انتقام خون به ناحق ریخته شده حسین و یارانش گرفته نشده است! این سوگواریها بخاطر ظلمی است که در حق حسین (ع) و خانواده اش روا شد. در غیر اینصورت تابلوی عاشورا تماما رشادت رادمردی و فداکاری است و بس! تابلویی که تمامی انقلابیون جهان به آن افتخار میکنند و از آن بعنوان الگویی برای راه خود استفاده مینمایند! بقول خسرو گلسرخی که در آخرین دفاعیاتش قبل ازاعدام در زندان شاه گفت: من که خود یک مارکسیست لننیست هستم بفرموده مولایم حسین زندگی عقیده و جهاد است و مرگ با عزت بهتر از زندگی با ذلت است!
از عاشورا و فلسفه آن درسهای بسیار میتوان آموخت که پرداختن بآن نیاز به مطالعه بسیار و تحقیق و اندیشیدن زیاد است. اما در یک کلام عاشورا برای من این درس را دارد که اگر راهی را بیست سال هم رفته باشم ولی باین نتیجه برسم که اشتباه بوده است باید با افتخار برگردم! نه اینکه تن به حیاتی خفیف و خائنانه در وحله اول بخودم و بعد به مردم و وطنم بدهم! مسعود رجوی رهبر فرقه مجاهدین با دست گذاشتن به روی تعصبات دینی و مذهبی نیروهای خود و با تشابه سازی بین خودش و امام حسین (باستغفار) سعی براین داشت که داستان خودشان را برای نیروهایش مانند واقعه عاشورا نشان دهد و طوری وانمود کند که برگشتن از او مانند برگشتن و تنها گذاشتن امام حسین است و اوست که آمده انتقام خون به ناحق ریخته شده امام حسین و یارانش را از رژیم بگیرد! بیاد دارم که در صحبتهایش میگفت ما هم مانند امام حسین از لحاظ نیرویی بسیار اندک هستیم و اداوات جنگیمان هم قابل قیاس با رژیم نیست ولی بایستی با چنگ زدن به انقلاب درونی مریم هر نفر اندازه صد نفر بجنگد و…. رجوی با ژست های انقلابی فقط سعی براین داشت که خودش را از هر خطری دور نگاه دارد و بقیه را جلوی تیر و بلا بفرستد! هیچگاه در خطرات پیشقدم نبود و همواره با این توجیه که رهبری باید باشد تا رهبری کند خودش را فراری میداد! برای نمونه درجنگ دوم امریکا یعنی بوش پسر با عراق او همیشه میگفت که یا آخرین نفر ما آخرین نفر رژیم را میکشد یا بر عکس خواهد شد! ولی قبل از اینکه حتی یک گلوله شلیک شود مریم را به فرانسه فراری داد و خودش هم از وسطهای جنگ ناپدید شد و تا امروز اثری ازش نیست! او برخلاف حرفهای آتشین و انقلابی که میزد هرگز به امام حسین و راه او مرام او و ارزشهای او اعتقادی نداشت و فقط درحرف از نام امام حسین و عاشورا برای فریفتن نیروهایش و تحت تاثیر قرار دادنشان استفاده مینمود!
واقعیت اینستکه زمان گذشته و زمستان سپری شده است و روسیاهی تمام دروغگویی های رجوی برایش باقی ماند! شاید بتوان چند صباحی از نام حسین (ع) برای پیش بردن اهدافش استفاده کند اما واقعیت سرسخت اینستکه امام حسین خودش هم پابه پای نیروهایش و یارانش وخانواده اش ایستاد و جنگید و با خون خود راهی را روشنی بخشید که هر چه زمان میگذرد نورانی تر و روشن تر میشود!
واقعیت اینست که هر چه زمان میگذرد بر عزت و بزرگی امام حسین و عاشورا افزوده میشود چرا که در تابلوی عاشورا چیزی جز رشادت، رادمردی فداکاری ماندن بر سر اصول و عقاید نمیتوان دید! بهمین دلیل است که هرساله عاشورا با شکوه بیشتری برگزار و گرامی داشته میشود ولی هرچه از داستان رجوی میگذرد ابعاد جدیدی از خیانت و نامردمی و دورغ او برملا میشود که نفرت ما را از او راهش بیشتر و بیشتر میکند! رجوی میگفت که میخواهیم عاشورا گونه بجنگیم ولی عاشورا باین دلیل عاشورا شد که خود صاحب عاشورا ایستاد و جنگید! مگر عاشورا بدون امام حسین عاشورا میشد؟ باستغفار اگر امام حسین خودش در صحنه نمیماند و بهر دلیلی عقب میکشید یا مثلا اهل بیت خودش را به مکانی امن میفرستاد آیا امروز میتوانستیم از این واقعه بزرگ اینگونه با افتخار صحبت کنیم؟! اگر امروزه ما مسلمانان و خصوصا شیعیان بافتخار از عاشورا نام میبریم و این روز را گرامی میداریم بخاطر فدای حداکثری امام حسین است! ولی رجوی ناجوانمرد از اسم امام حسین سوء استفاده کرد ولی قبل از اینکه تقی به توقی بخور اول زنش و دیگر نور چشمی ها را به خارجه فرستاد و سپس خودش جیم شد!
البته از شخصی فرصت طلب و ناجوانمرد بیشتر از این انتظار نیست! اگر میماند جای تعجب داشت!
خطاب به رجوی باید گفت روزیکه محمد حنیف سازمان را تاسیس کرد سرلوحه سازمانش را فدا و صداقت گذاشت و خود با فدای خون خودش پای این شعار ایستاد. بهتر است که تو رسما سر لوحه فرقه خود را دروغ و تظاهر بگذاری!
مراد