از زمان سرنگونی صدام حسین در سال 2003، عراق حملات بیشماری را با زمینه های مذهبی و یا سیاسی تجربه کرده و روزهای خونینی را شاهد بوده است . یونامی -هیئت نمایندگی ویژه سازمان ملل در عراق) می گوید بیش از 5200 نفر از آوریل تا پایان سپتامبر سال 2013 در عراق کشته شدند. اوج گیری خشونت در عراق، این کشور را برای ساکنینش، ناامن کرده است. اعضای سازمان مجاهدین خلق به عنوان میهمانان ناخواسته ی عراق از این قاعده مستثنی نیستند.
بر اساس گزارش رویترز به نقل از سخنگوی مجاهدین، کمپ موقت لیبرتی در 26 دسامبر مورد حمله موشکی قرار گرفت. حمله ای که سه تن کشته و تعداد زیادی مجروح بر جای گذاشت.
این چهارمین حمله ی موشکی به کمپ در سال 2013 میلادی بر علیه ساکنین کمپی می باشد که درحدود 3000 نفر از اعضای مجاهدین را در خود جای داده است.
مجاهدین خلق همان هم دستان دیکتاتور سابق عراق در سرکوب شیعیان و اکراد عراقی هستند که پس از سرنگونی صدام به فعالیت های تحریک آمیز و آشوب گرانه خود ادامه دادند. مردم عراق تنفر عمیقی نسبت به مجاهدین دارند چرا که دست شان به خون هم وطنان و عزیزان شان آلوده است. بر اساس گفته ی مقامات عراقی، تاکنون 148 حکم دستگیری برای اعضای مجاهدین به خاطر جرائم متعددشان از سال 1991 صادر شده است، که البته هیچ کدامشان دستگیر نشده اند.
رویترز گزارش داد که واثق البطاط، فرمانده شبه نظامیان جیش المختار، مسئولیت حمله به کمپ مجاهدین را بر عهده گرفته است. البطاط گروه را به ارتباط با سیاستمداران شیعه و سنی مرتبط با القاعده متهم کرد و گفت:" ما بارها از دولت عراق خواسته ایم که آن ها را از کشور اخراج کند، اما همچنان این جا هستند."
به این ترتیب خاک عراق دیگر برای اعضای مجاهدین امن نیست.
بعد از حمله به کمپ لیبرتی، اتحادیه اروپا، امریکا، سازمان ملل و بسیاری دیگر آن را به شدت محکوم کردند چرا که جان تنی چند از ساکنین کمپ را گرفت. آن ها از دولت عراق خواستند تا تمهیدات امنیتی بیشتری را برای کمپ در نظر بگیرد و همچنین خواستار بررسی و تحقیق در مورد حادثه شدند.
مقامات عراقی بارها تأکید کرده اند که دامنه مشکلات و آشوب های عراق توان حفظ امنیت ملت عراق را از آن ها سلب کرده چه برسد به تأمین امنیت اعضای یک سازمان ناخوانده تروریستی.
در حقیقت این جریان، روند معمولی پس از حملات به کمپ لیبرتی و همچنین کمپ اشرف می باشد. پروسه ای که نتیجه ای به همراه نداشته و به نظر نمی رسد داشته باشد.
هر بار عراق از عدم تمایلش برای اسکان مجاهدین در خاک کشورش می گوید. سازمان های بین المللی هم به نظر می رسد تمام مسئولیت شان خلاصه می شود در محکوم کردن حملات و فقط شدت و حدت این محکومیت کم و زیاد می شود. رهبران فرقه هم که به نوبه خود تلاش می کنند از این فرصت های به دست آمده و خون های ریخته شده نهایت بهره را ببرند.
رهبران فرقه و اعضای رده بالای آن که در پناه گاه های امن آرمیده اند، توجهی به وضعیت و امنیت اعضای رده پایین تشکیلات شان ندارند. در واقع رهبران فرقه تمایلی ندارند تا برای انتقال اعضا به صورت فردی به کشورهای سوم همکاری کنند و شرایط را فراهم کنند. چرا که می داند به این ترتیب ساختار فرقه ای شان از هم فرومی پاشد. مریم رجوی در بیانیه ای که پس از حمله آخر به لیبرتی صادر کرد خواستار انتقال همه ی افراد به امریکا شد. رهبران تشنه قدرت گروه اعضا را به عنوان وسیله ای برای پیشبرد اهدافشان می خواهند و بس. پس اگر نتوانند ساختار فرقه ای را نگاه دارند و ترجیح می دهند اعضا را زیر تیرو بمباران نگاه دارند و از جان تک تک اعضا برای پیشبرد خط و خطوط شان بهره ببرند.
دراین میان اما صدای ساکنین لیبرتی به گوش کسی نمی رسد. کسانی که نه رهبران شان تمایلی به شنیدن صدای شان دارند و نه مجامع بین المللی و کسانی که سنگ همین ها را به سینه می زنند، گوش شنوایی برای شنیدن حرف هایشان.
در واقع ساکنین لیبرتی بازیچه معادلات سیاسی سرانشان با اربابانشان می باشند.
واقعا، چه کسی مسئول زندگی 3000 انسان درمانده و محصور در کمپ موقت تزانزیت می باشد. گروگان هایی که در چنگال رهبر فرقه ای مخوف گرفتارند. چه کسی باید مؤاخذه شود و چه کسی مسئول است؟!
الف – سپینود