استفاده رجوی ها از القابی همچون « رهبر »، « رئیس جمهور برگزیده »، «مسئول اول » و… نشان از عقده های آنان در اوهام جاه طلبانه شان دارد. عقده ای که ملت ایران داغش را بر دل آنان نهاده است.
کینه ناشی از این عقده ها، رجوی ها را به جایی رسانده که تلاش دارند در هر واقعه مربوط یا نامربوط، خود را نخود هر آش کرده و چیزی بر علیه مردم ایران بگویند یا بنویسند، تا شاید کمی از حقد و کینه شان کم شود. غافل از اینکه هربار نصیبی جز ذلت و خواری بیشتر ندارند.
موضوع اوکراین یکی از این نمونه هاست. رجوی ها در این تصورند که بحران اوکراین به ضرر روسیه و در نتیجه بدلیل حمایت روسیه از دولت سوریه، به ضرر سوریه و بدلیل ایستادگی سوریه در محور مقاوت، به ضرر ایران خواهد بود. بنابراین خود را نخود آش کرده و حامی مخالفان دولت اوکراین شدند!! و مستمرا سنگ آنها را به سینه می زنند (ضمن آنکه بدلیل مزدوری برای غرب، ناچار از این همسویی نیز هستند).
آنها در اوهام خود آنقدر پیشرفتند که در مقاله ای مدعی شدند « پیروزی قیام اوکراین، جنگ و جدال بین مقامات ایران را دامن می زند »!!
در ادامه این عقده گشایی های ابلهانه، بعد از مسائل ایجاد شده در شبه جزیره کریمه، در حالی که هیچ کشوری حتی آمریکا هم در مورد اقدام روسیه لفظ تجاوز را بکار نبرده است، آنها همچون همیشه کاسه داغتر از آش شده و با استفاده از عناوینی همچون « جلسه شورای امنیت در مورد تجاوز روسیه به اوکراین»، « با تجاوز روسیه به اوکراین، نیروهای مسلح اوکراین به حالت آماده باش رزمی درآمدند »، « جان کری برای حمایت از اوکراین در برابر تجاوزات روسیه به کی یف می رود » و موارد مشابه دیگر در دستگاه تبلیغاتی خود، حقارت و بلاهت خویش را به نمایش گذشتند.
اما نکته قابل ذکر این است که رجوی ها در شرایطی خود را مخالف تجاوز نشان می دهند که:
– خود در زمان جنگ صدام دیکتاتور بر علیه ایران، که تمام دنیا صدام را متجاوز و شروع کننده جنگ می شناختند، اقدام به رفتن به عراق و مزدوری صدام در تجاوزش علیه مردم ایران نمودند.
– وقتی صدام با موشک های ویرانگر مردم بی دفاع و غیر نظامی ایران را هدف قرار می داد با او همراه و همکاسه شده بودند و این تجاوز جنایتکارانه را حمایت می کردند.
– به اعتراف خود رجوی در نشست های داخلی فرقه، او قبل از حمله صدام به کویت، بارها به صدام گفته بودکه بجای حمله به کویت بهتر است به ایران حمله کند.
– همراه با جنگ طلبان و حامیان غربی اسرائیل، خواهان جنگ و تجاوز بر علیه مردم ایران هستند.
– در برابر تجاوز و جنایات صهیونیست ها بر علیه مردم لبنان و نواره غزه و کشتار زنان و کودکان معصوم، حتی یک کلمه هم در محکومیت تجاوز نه نوشتند و نه گفتند!! به حدی که برخی از مزدبگیران خارج نشین خودشان هم نسبت به این امر از آنها انتقاد کردند.
– در برابر تجاوزات و اقدامات غیر قانونی صهیونیست ها در سرزمین های اشغالی برای ساختن شهرک های یهودی نشین که توسط تمامی کشورهای جهان (به استثنای آمریکا و یکی دو کشور دیگر) محکوم شده است، سکوت تایید آمیز پیشه کردند.
– نه تنها یک کلمه علیه تجاوز صدام به کویت نگفتند بلکه با ادامة ماندن در عراق، نشان دادند که در این زمینه نیز همراه و نوکر صدام و حامی تجاوز به کشورهای دیگر هستند.
– نسبت به تجاوز نظامیان عربستان به بحرین و کشتار مردم آنجا هیچ واکنش منفی نداشتند.
و بسیاری موارد دیگر که می توان آنها را به این لیست افزود.
رجوی ها بدلیل کینه حیوانی نسبت به مردم ایران نخود هر آش می شوند و طوری وانمود می کنند که گویا تمام موضوعاتی که در جهان رخ می دهد به ضرر ایران است!! حتی اگر آن مسئله هیچ ارتباطی هم با ایران هم نداشته باشد و البته مشکل شان نه مردم اوکراین، عراق، سوریه و هر جای دیگر و نه تجاوز و کشتار است چرا که خود خون آشام و مرّوج تروریسم و مردم کشی و وطن فروشی هستند. تنها مسئله آنان کینه نسبت به ملت ایران و این نگرانی است که مبادا در معادلات منطقه ای و جهانی اوضاع به سود مردم ایران بچرخد.
نکته آخر اینکه، به تجربه اثبات شده که رجوی ها آنقدر منحوس هستند که سمت هر کسی رفتند، آن فرد یا گروه کله پا شد و مسیر تحولات در نهایت به ضررشان چرخید. نمونه های صدام و حزب بعث، طارق الهاشمی، ایاد علاوی و گروه العراقیه، میت رامنی، مخالفان دولت سوریه و… گویای این نحوست است. مخالفان اوکراینی اگر می خواهند از این نحوست در امان بمانند باید از رجوی ها دوری کنند والا این نحوست دیر یا زود گریبان شان را خواهد گرفت.