مراسم عید ما و مراسم عید آنها!

سایت همبستگی فرقه مافیایی رجوی که با ید به حق آنرا سایت همبستری فرقه رجوی نامید با آب و تاب از برگزاری مراسم عید نوروز در یکی از سالنهای سنای امریکا درج کرده که این مراسم توسط فرقه جنایتکار رجوی برای سوگلی های جدید مریم قجر ترتیب داده شده بود.

دیدن این خبر یاد اوری ۲ خاطره از گذشته برایم بود. یکی برگزاری مراسم عید توسط سران فرقه رجوی برای آمریکاییهایی که در اردوگاه بد نام اشرف مستقر بودند به فرماندهی سرهنگ فیلیپس جنایتکار جنگی در عراق که هم اکنون درجه ژنرال باز نشسته را با خود یدک می کشد و همچنین جنایتکار جنگی دیگری به نام سرهنگ ویسلی مارتین که زندان مخفی تیف را به همکاری رجوی برای جدا شده ها درست کردند.

بعد از سرنگونی پدر معنوی و ارباب رجوی (صدام) ملعون و با ورود امریکاییها به اردوگاه بد نام اشرف رجوی با اعتراف به پوشیدن دامن در مقابل امریکاییها به سران فرقه دستور داد به سربازان ارباب جدید نهایت احترام گذاشه شود و از انها به هر طریق ممکن پذیرایی شود!

سران فرقه رجوی رذل زنباره بطور خاص زنان حرمسرای رجوی به هر بهانه ای سعی می کردند برنامه های رنگارنگی را برای سربازان امریکایی ترتیب بدهند و در ان برنامه ها با تجربه و الهام از حرمسرای رجوی رذل زنباره اینبار سران فرقه در اردوگاه بد نام اشرف زنان و دختران نگون بخت مجبور می کردند تا هر کدام بر سرمیز سربازان امریکایی بشینند و برای امرکاییها اهنگ انگلیسی بخوانند و برقصند وزان حرمسرای رجوی مثل مژگان پارسایی ؛ فهیمه اروانی ؛ زهره اخیانی ؛ صدیقه حسینی و … با افتخار از راه اندازی سفره های هفت سین رنگا رنگ گذاشتن سکه طلا در سفره هفت سین که برای امریکاییها چیده بودند ورقص و پایکوبی به دستور مریم قجر و رجوی رذل زنباره و رشوه های طلا تحت نام هدیه عید برای بدست اوردن دل ارباب جدید برای جنایتکاران جنگی اهدا کردند!

اما مراسم عید ما در سلولهای زندان رجوی در اردوگاه بد نام اشرف در تحویل سال ۷۴!

فکر میکنم هیچ زمان نمی توانم ان روزها و خاطرات شوم از ذهنم پاک کنم. تقریبآ ۲ هفته به تحویل سال ۷۴ مانده بود که شبانه توسط زندانبانان و شکنجه گران فرقه رجوی در پشت خودروهای نظامی اطاق دار از زندان موسوم به اسرای مروارید به زندان بزرگتری در داخل اردوگاه بد نام اشرف منتقل شدیم ۲ روز از جابجائی نگذشته بود که ۷ نفر دیگر هم به سلول ما اوردند.. شهاب آ ؛ مسعود آ ؛ فردین م ؛ حبیب ر؛ حمید ه ؛ مهدی ؛ مختار ؛ با اضافه شدن این افراد تقریبا ۳۰ نفر در سلولی که هیچ روزنه ای به بیرون نداشت روزها را سپری می کردیم نه یک قطره اب گرمی بود برای دوش گرفتن نه لباسی برای تعویض همه لباس زندانی که چند ماه در سلول پوشیده بودیم و مثل چول کبریت خشک شده بود بر تن داشتیم.

همه در سلول فکر می کردند دم عید اوضاع شاید بهتر بشود لباسی برای تعویض بدهند یا حد اقل امکانات بهداشتی! اما دریغ از یک گرم صابون یا مواد بهداشتی و غیره.. چه برسد به وسایلی برای برگزاری مراسم عید!

هیچ کس از روز ؛ ساعت تحویل سال نو خبر نداشت و من هم بدلیل خونریزی کلیه در گوشه سلول افتاده بودم که زندانبانان رجوی (فریدون سلیمی و بهرام جنت سرایی) برای امارگیری امدند و نمونه ادرار که پر خون بود در لیوان نشان دادم تا شاید یک مسکنی بدهند با کمال پر روئی شروع به فحش دادن کردند و هر چه لایق رجوی رذل زنباره و مریم قجر بود از دهان کثیفشان بیرون ریختند.

یک روز مانده به عید یکی از نفرات در سلول برای برگزاری مراسم تحویل سال پیشنهاد داد تا پتوها را روی هم بصورت تا کرده بچینیم و میز سفره هفت سین درست کنیم و با نوشتن اسامی سیب ؛ سیر ؛ و … سفره را درست کنیم که همین کار را هم کردیم و بدون اینکه از زمان تحویل سال نو خبر داشته باشیم از روز قبل به انتظار تحویل سال در سلول زندان اردوگاه بد نام اشرف نشستیم واقعآ ان سال نفهمیدیم سال نو در چه روزی و چه ساعتی بود فقط از صدای بلندگوهای بیرون زندان متوجه تحویل سال نو شدیم.

حال همان سفره های رنگین هفت سین به دستور مریم قجرو برنامه رقص رهایی در سالن سنای امریکا برای بدست اوردن دل اربابان جدید با حضور جنایتکاران جنگی مثل ژنرال دیوید فیلیپس و جنگ طلبان امریکایی و لابی های اسرائیلی برپا می شود تا سران فرقه بتوانند دستان خون الود خودشان را با راه اندازی چنین سفره هایی پاک نشان بدهند!

این بود عید ما و عید انها که رجوی رذل زنباره ؛ مریم قجر و زنان حرمسرای رجوی در اجرای ان مستقیم دست داشتند و الان رجوی ادامه همان رقص رهایی را برای امریکاییها در داخل خاک امریکا به اجرا در می اورد.

محمد رزاقی، وبلاگ رزاقی، پاریس

 

خروج از نسخه موبایل