چند روز قبل متوجه شدم که علی بخش آفریدنده معروف به رضا گوران دست به افشاگری علیه رجوی شیاد زده و سعی نمود با بیان واقعیت ها نشان دهد که رهبران فرقه فقط به دنبال قدرت طلبی خود می باشند.
این مسئله مرا بسیار خوشحال کرد چرا که رضا را در کمپ تیف دیده بودم او کسی بود که می توانستی روی وی حساب کرده و به حرفهایش اعتماد داشت و اکنون که سعی کرده با توجه به عوام فریبی و تهدید فرقه علیه خود او دست به این افشاگری زده و می دانست که این تنها کار کوچکی است که باید انجام داد و این پیام را به نسل جوان داد که دیگر نباید گول شعارهای عوافریبانه رجوی ها را خورد.
رجوی شیاد که جرات شنیدن حرفهای یک جدا شده را ندارد باز هم به روال همیشگی در مورد افشاگری رضا گوران در یکی از سایت های خود افسار پاره کرده و سعی نمود با ردیف کردن یک مشت سند و نمونه امضای جعلی و دست نوشته علیه وی دست به افشاگری بزند.
ولی سئوالی که بوجود می آید چرا این افراد در سازمان مجاهد و مبارز و انقلابی نامیده می شوند ولی بعد از افشاگری به یک باره به مزدور و مهره اطلاعات تبدیل می شوند؟
چرا کسی نباید بر علیه رجوی این شیاد قرن حرفی زده و یا انتقادی کند؟
چرا سازمانی که مدعی دموکراسی برای مردم ایران است!! در مقابل افشاگری یک عضو ساده اینگونه به هم ریخته و سعی می کند با شانتاژ و جو سازی فرد افشا کننده را خراب کند؟
رهبران فرقه که هنوز در قهقهرا تاریخ بسر می برند فکر می کنند که با ردیف کردن یک مشت اراجیف صد بار تکرار شده به چیزی که می خواهند می رسند.
وقتی با خودم فکر می کردم و در ذهنم این تخیل که هیچوقت به واقعیت نخواهد پیوست را می پروراندم که اگر روزی سران فرقه در ایران به قدرت برسند رجوی که اکنون تحمل یک انتقاد از اعضای جدا شده خود را ندارد چگونه می تواند تحمل انتقاد یک جامعه را داشته باشد.
اگر چه فکر می کنم رجوی با شیادی تمام سعی می کند به شیوه دروغ بگو، تهمت بزن و طرف مقابل را خراب کن، ادامه خواهد داد. شیوه ای که سازمان سالیان است با این اراجیف سعی نموده دیگران را خراب کند.
چیزی که در ایدلوئوژی سازمان بسیار چشمگیر است افراد بایستی همیشه از رجوی و همسر سومش تعریف کنند و اصلا نباید ذره ای به فکر اینکه او خطایی کرده افتاد. همانند افراد بی کار خارجه نشین به اصطلاع شورا که همیشه کاسه گدایی نزد رجوی دراز کرده و منتظر دریافت پولی هستند که در مقابل خیانت باید دریافت کنند می باشند.
رهبران فرقه بخوبی می دانند که این افشاگری درست می باشد ولی باز هم سعی می کنند با ردیف کردن یک مشت اراجیف و درست کردن سند و امضاهای مجهول برای فرد افشاکننده فرد مورد نظر را نزد دیگران خراب کنند این شیوه توسط گوبلز انجام می گرفته و اکنون رجوی ادامه دهنده راه او می باشد و فکر می کند که هر چه دروغ برزگتر باشد می تواند به نتایج کارش برسد ولی چیزی که رجوی شیاد از فهم آن غافل است این است که افراد جدا شده تصمیم گرفتند که به افشای چهره کثیف او پرداخته و در این راه این اراجیف و سند سازی هم نمی تواند مانع کار باشد.
چرا رجوی همیشه از این ترسیده که با افراد جدا شده رودرو نشود؟ چرا با توجه به پیشنهاد افراد جدا شده برای بحث با سران فرقه این کار انجام نگرفته و او سعی نماید که از زیر بار این پیشنهاد شانه خالی کند.
در پایان ضمن تبریک به آقای رضا گوران بخاطر افشاگری هایش که دقیقا به خال خورده از دیگر دوستان جدا شده نیز می خواهم تا با کمک همدیگر به زوایای پنهان چهره کثیف رجوی زن باره پرداخت تا همگان به خوبی دریابند که همانند او جنایت کاری هنوز تاریخ به خود ندیده است. هادی شبانی