ازدواج مریم و مسعود رجوی: تکمیل رهبری یا…؟

سال 68-69 است. مریم و مسعود به سالن اجتماعات آمده اند بعد از اینکه با جو سازی فالانژهای تربیت شده و توجیه شده حدود یک و نیم ساعت از وقت آدم ها را با کف و سوت زدن و شعار و ترانه و سرودهای بی محتواخواندن و حتی به رقص و جفتک های جورواجور سپری می شود.
او ابتدا گاف می دهد و می گوید این ترک زندگی(طلاق اجباری) تا سرنگونی است و بعد از آن هم مرد وهم زن دو مرتبه ازدواج می کنند. اما رجوی در آنتراکت بین نشست گوش مریم را کشیده و در ورود بعد او(مریم) حرفش را عوض می کند و می گوید طلاق و ترک زندگی برای این نسل ابدالدهر و همیشگی  خواهد بود.
طبق معمول تعدادی ا ز مغز خراب ها و سرسپرده ها با گریه و زاری و نالان و گریان به پشت میکروفن ها می روند و از تقابل و تناقض درونی خود می گویند و تعدادی هم از رده بالاها طبق سناریو و خط مشخص برای سرکوب و دهن بند زدن به رده پایین ها از ضرورت این کار(طلاق وثبت خانواده به نام کانون فساد) برای تضمین مبارزه و سرنگونی دم می زنند. و خلاصه مهدی ابریشمچی که همسر ربوده شده اش روی سن کنار رهبری عقیدتی اش زندگی مشترک و کانون خانواده را حرام و نقطه فساد در مبارزه اعلام  کرده می گوید: من که هنر نکردم زن خود را دادم اما در جواب دختر 14 ساله و صفر کیلومتری از خانواده خیابانی ها گرفتم و اصلا مشکلی با این کار نداشتم و در ادامه به خودش انتقاد می کند و می گوید من شدم دره ای که همه مجاهدین لطف خودشان را در آن می ریزند(منظور دادن زنش به رهبری) در صورتی که من در دادن همسر سودمند هم شدم. او این را با خنده و تمسخر بیان می کند.
خلاصه در ادامه یک زن از شهرستان سده اصفهان گریه کنان می گوید من بایستی اعدام شوم چون تا به حال فکرکرده بودم خواهر مریم و برادر مسعود زن و شوهر هستند و هم بستر هم می شوند و مسائل جنسی مشروع خود را ادامه می دهند اما تناقضم این بوده که چرا از سال 64 تاکنون (شروع ازدواج مریم و مسعود و آغاز انقلاب درونی) بچه ای ندارند. مرد دیگری پشت میکروفن آمد و گفت تناقض من این بوده که واقعأ اگر در رأس سازمان و مقاومت (رهبری) طلاق و نفی زندگی مشترک عملی می شد در بدنه و پایین ترها سهل تر می شد و ایجاد شبهه نمی کرد  ولی هم من و هم بقیه نوعی تضاد و تناقضشان این
بوده که چرا در رهبری زندگی مشترک نفی نشده؟ و جاری و ساری است؟
مریم گاف بعدی را داد و گفت قابل توجه مجاهدین اشتباه نکنید مسعود به نقطه ای رسیده که به اندازه ی آدم تشنه رفع نیاز جنسی می کند و لاغیر. یعنی وقتی شما تشنه هستید یک لیوان آب می نوشید و آب به آن گوارایی بعد از یک لیوان برایتان غیر قابل نوشیدن است. مسعود هم دقیقأ همین گونه است اگر شما ها هم به این نقطه رسیدید… بحث خیلی مهیج و… شد خصوصأ برای…
در آنتراکت دوم ظاهرا رجوی توانایی رفع ورجوع قضیه را در مریم ندیده بود شخصأ خودش کنترل اوضاع را به دست گرفت او گفت ازدواج من با مریم مصلحتی و صرفأ حل اشتراک در رهبری بوده و تکمیل رهبری و وقتی دو نفر به عنوان رهبری قرار است کنار هم کار کنند بایستی با هم محرم باشند ما به همین خاطر ازدواج کرده ایم وگرنه ما هم مثل شما با هم رابطه جنسی نداریم…
و مریم طبق آموزش های شبانه روزی مسعود پای تابلو می رود و با نوشتن و خط و خطوط و جداول و نقاشی و انواع و اقسام کارهای عجیب و غریب روی تابلو می خواهد به همه بقبولاند که زندگی و کانون مشترک خانواده در مبارزه و مناسبات مجاهدین حرام است…

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا