خوش بود گر محک تجربه آید بمیان… تا سیه روی شود هر که در او غش باشد
خوب است همه گروه ها و جریانات هر چند وقت یک بار به گذشته خود نگاهی بیندازند و خود را محک بزنند تا زاویه و فاصله خود از ادعاها و شعارهایشان را دریابند البته این برای جریانهاییست که در مسیر حیات و مبارزه خطاهای غیر عمد داشته باشند اما دراین مطلب موضوع مجاهدین هستند که بند نافشان را به دروغ و تزویر و ریا بسته اند و همواره نان به نرخ روز خود و پادو اربابانشان بوده اند.
همه بیاد داریم که در آغاز انقلاب ضد سلطنتی مجاهدین شعارهای پر طمطراقشان در وادی ضد امپریالیستی گوش فلک را کر کرده بود و چه سرودهایی..!!! سرکوچه کمینه… مجاهدی پرکینه… امریکایی بیرون شو… خونت روی زمینه!!! و در این راستا چه جوانان صادق و با انگیزه ای برای اثبات وتحقق این شعار جان خود را صادقانه کف دست گذاشته و سرنوشت خویش را در اختیار سران این تشکیلات ضد انقلاب مدعی انقلاب، نوکر و وابسته مدعی استقلال گذاشتند و حداقل در این 3 دهه جاده صدام به امریکا بر همگان واضح و مبرهن شد. اما آنان همواره با ترکه خیزران و انگ وابسته با امپریالیزم، ارتجاع، امریکایی و… برگرده نظام ایران نواختند، تهمت زدند و برای هر کس و ناکس و هر مرد و نامرد خود فروشی و وطن فروشی کردند. اما در مقابل مردم ایران و بخصوص جوانان مسلمان و وطن پرست و هرآنکه ذره ای میهن پرستی در وجود داشت هر روز فراتر بر شعارهای اوایل انقلاب و مبارزه با استکبار و امریکای جهانخوار پای فشرد و ذره ای از خواستگاه مردم و دستاوردهای انقلاب عقب ننشستند و جالب اینجاست که همان مجاهدین مدعی ضدامریکایی امروزه جوانان ایرانی را به مبارزه با امریکا سرزنش و متهم میکنند و بقول شاعر معروف عرب: عیرتنی بشیب و هو وقار… یا ریت عیرتنی بما هو عار.(ما را به مو و محاسن سفید سرزنش میکنی در حالیکه آن وقار من است ایکاش مرا به آنچه که عار است سرزنش میکردی.)
حال تو خود حدیث مفصل بخوان از این مجمل