در سایت بی بی سی فارسی گزارشی خواندم دربارهء یک “فرقه” در چین که ادعا می کند ارواح خبیث را می کشد!
http://www.bbc.co.uk/persian/world/2014/08/140000_an_china_cult_demons.shtml
“یک بعد از ظهر عادی در شهر کوچکی در شرق چین بود که خانوادهای شش نفره جهت عضوگیری برای این فرقه مسیحی وارد رستوران مک دونالد شدند. آنها بین میزها راه میرفتند و شماره تلفن مردم را میگرفتند، تا اینکه هنگامی که یکی از مشتریها شماره خود را به آنها نداد و آنها او را تا حد مرگ کتک زدند. آنها با فریاد به مشتریان دیگر میگفتند که به آنها نزدیک نشوند، وگرنه سرنوشتی مشابه پیدا خواهند کرد. ژانگ لیدونگ، یکی از قاتلین، در مصاحبهای که بعداً در زندان کرد نشانه ای از ترس یا پشیمانی ابراز نکرد..
او گفت: “او را با تمام قدرتم کتک زدم و زیر پایم له کردم. او یک روح خبیث بود. باید او را نابود میکردیم. “
می بینید که او با وجدانی آسوده ماجرا را شرح می دهد و هیج نشانه ای از ابراز پشیمانی در او دیده نمی شود. کسی که برای رسیدن به رستگاری آدم می کشد، چرا باید پشیمان شود؟ آن داعشی هایی که با سر قربانیانشان فوتبال بازی می کنند، شب با وجدانی آسوده به خواب می روند. آنها قربانیانشان را مرتد و واجب القتل می دانند.
آیا این “روح خبیث” همان چیزی نیست که وقتی وارد فرهنگ فرقه ای ایران می شود به “بریده مزدور” و “مرتد” و ” خوک های سرافکنده ” بدل می گردد؟
خدای این فرقه هم حاضر نیست خودش در کشتن ارواح خبیث شرکت کند و اعضای ساده و هواداران را به میدان فرستاده است!
ژائو، خدای این فرقه ادعا می کند که با خدا ارتباط مستقیم دارد:
“تنها کسی که ادعای ارتباط مستقیم با این خدا را دارد یک معلم سابق فیزیک به نام ژائو ویشان است، که این فرقه را ۲۵ سال پیش تاسیس کرد و از آن زمان تا کنون به ایالات متحده پناه برده است. هیچکس نمیداند او دقیقاً کجا است، ولی بسیاری از پیامهای خصمانه خطاب به دولت چین در این وب سایت، علاوه بر زبان چینی، به انگلیسی هم منتشر شدهاند.”
ملاحظه می کنید که خدای این فرقه هم ” غایب” است و هیچ کس نمی داند او کجاست! آمار دروغ هم که حناق نیست:
در عوض این وب سایت ادعا میکند که این فرقه میلیونها پیرو دارد که حدود ۴۰۰ هزار نفر از آنها تنها در سه سال گذشته بازداشت شدهاند!
نوع چینی اش هم پاچهء خانواده را می گیرد. یکی از اعضای سابق این فرقه می گوید: “این فرقه ضد خانواده، ضد انسان و ضد دولت است. آنها مدام به اعضای خود یاد میدهند که چگونه به همسران خود دروغ بگویند. آنها روابط خانوادگی خود را دور می ریزند و یکدیگر را نیز تشویق میکنند که چنین کنند.هر کس در نفی خانواده خود مصمم تر باشد جایگاه بالاتری در این فرقه پیدا میکند.”
ملاحظه می فرمایید!؟ “هر کس در نفی خانوادهء خود مصمم تر باشد جایگاه والاتری در این فرقه پیدا می کند!” آیا اکنون دلیل فحاشیها و بی حرمتی های محمد اقبال نسبت به خواهرش را می فهمید؟
به نوع جینی اش توجه کنید: “آنها افراد مهربان را جذب خود میکنند و افراد دیوانه و افراطی تحویل میدهند. “
آیا محمد صادق سادات دربندی، نادر رفیعی نژاد، حسن محصل و … انسانهای مهربان و مبارزی نبودند که تبدیل به زندانبان و بازجو شدند؟
خدایان فرقه ها علاقهء عجیبی به “سکس” دارند. آنها بیش از هر موضوع دیگری به این موضوع می پردازند.در نهایت تمام ذهنشان درگیر این می شود که چه کسی با چه کسی بخوابد و چی کسی با چه کسی نخوابد. چه کسی با چه کسی ازدواج کند و چه کسی از چه کسی طلاق بگیرد. “آقای ورنن وین هوول” ملقب به “دیوید کورش ” خدای فرقهء داوودیه بود. آقای دیوید کورش در سال ۱۹۸۳ بعد از مدتی مقدمه چینی ادعا کرد که آخرین پیامبر خداست و از طرف خداوند اجازه ی تبلیغ عقاید خود را دارد ایشان در مکتب خود تعدد زوجه را برای مردها حرام کرد و زمانی که رسوا شد خود دچار انحراف جنسی ست و علاقه زیادی به همخوابی با دختران کم سن و سال دارد از آستینش آیات آسمانی برای مردم آورد که خداوند این عمل را برای من حلال کرده!”
می بینید که ایشان هم از جانب خدا مستثنی شده که طلاق نگیرد! همخوابگی برای او حتی با کم سن و سالهایش حلال است و برای دیگران حرام.
رهبران فرقه ها دارای یک روان نا متعادل هستند.ریشهء روانشناسی رفتار آنها اغلب به دوران کودکی برمی گردد.
دیوید کورش در حالی به دنیا آمد که پدر و مادر او با هم ازدواج نکرده بودند و پدر دیوید دو ماه قبل از تولد فرزندش مادر ۱۴ ساله دیوید را به دلیل آشنایی با یک دختر دیگر ترک کرده بود. مادر کورش بعد از مدتی فرزند ۴ ساله خود را به مدت ۳ سال ترک کرد و او را نزد مادربزرگ خود گذاشت. دیوید کورش خود اظهار می دارد در سن ۸ سالگی مورد تجاوز گروهی قرار گفته بود.
اما مهمترین نکته دربارهء فرقه ها این است که علی رغم تبلیغات پوشالی و هارت و پورت دروغینشان برای حکومت ها خطری ندارند. آنها تمام آسیبشان را به خانواده ها می زنند و در برابر حکومت ها بی خطرند. جالب است که نوع چینی اش هم از این قاعده مستثنی نیست:
“ولی تا اینجای کار این فرقه تنها به افراد و خانوادهها ضربه زده است. با وجود ادعای مخالفت با حزب کمونیست، این فرقه تا کنون تهدید سیاسی معناداری بوجود نیاورده است!”
ع. ریحانی،