یازده سپتامبر، مجاهدین حامیان واقعی القاعده

یازده سپتامبر بی شک واقعه آزار دهنده ای ست. هرچند بررسی علت و ریشه یابی پدیداری چنین رویداد تلخی نیاز به تامل همه جانبه در سیاست های نظام سیاسی حاکم بر امریکا بعد از جنگ جهانی دوم دارد اما در تحلیل ذهن مدرن، پویا و خلاق، کشتار بیگناهان، ترور و هراس افکنی در همه اشکال آن امری مذموم و نکوهیده است. انبوه مقالات تحلیلی درباره ی یازده سپتامبر گویای محکومیت ترور و تحرکات تروریستی با هر انگیزه و دیدگاهی است.
در این میان واکاوی و بازنمایی نقش دارودسته رجوی و مواضع درونی فرقه ی خشونت طلب مجاهدین در روز یازده سپتامبر و شادی بی پایان رهبرعقیدتی آن مسعود رجوی در تماشای صحنه های برخورد هواپیماها به برج های دوقلوی تجارت جهانی در نشست عمومی باقرزاده حکایت تلخ و درخوری از ذهن بیمار رهبرعقیدتی مجاهدین است. براستی رقص و پایکوبی بیش از سه هزار نفر از مجاهدین در قرارگاه اشرف در یازده سپتامبر و ترتیب جشن شادی در روزهای پس از کشتار بیش از هزاران نفر از شهروندان بیگناه امریکایی و شادی و هلهله ی مسئولین و فرماندهان مجاهدین در قرارگاههای به اصطلاح ارتش آزادیبخش درعراق سلامت روانی و عقلی آنان را به زیر سوال می برد.
کشتار شهروندان امریکایی و رنج و اندوه بازماندگان آنان و همزمان شادی و هلهله تروریست های رجوی در قرارگاه اشرف نمایش دردناک و تراژیک خشونت طلبی، ستیزه جویی و رفتاری مغایر با ارزش ها و مولفه های دموکراتیک در دنیای مدرن است.
هم اکنون که به مواضع بیرونی مجاهدین در همسویی با مقامات امریکایی مینگریم اوج فریبکاری و ریاکاری رهبران مجاهدین را بوضوح نشان میدهد. شاید رهبران مجاهدین به دلیل توهمات ذهنی، حماقت محض و ناتوانی از تحلیل چرایی ابقاء در لیست تروریستی وزارت امور خارجه امریکا در آن دوران علیرغم همه ی فشارها، برنامه ریزی ها، لابی گری ها و تبلیغات و هیاهو برای خارج شدن از لیست تروریستی دولت امریکا به جمعبندی مشخصی نرسند و یا به تحلیل های آبکی و دور از واقعیت پناه ببرند اما آنچه که مسلم است سیاستمداران پراگماتیست امریکایی از آنچه که در لایه های زیرین مناسبات حاکم بر فرقه مجاهدین میگذرد اشراف کامل دارند و به خوبی آگاه هستند که در ذهن بیمار سران مجاهدین چه می گذرد.
شاید رهبری مجاهدین در این تخیل کودکانه بسر برد که همچنان در نوک پیکان تکامل اجتماعی قرار دارد و بیش از همه ی کسان در دنیا می فهمد و دیگران به خصوص سیاستمداران امریکایی را ابله فرض کند اما بی شک خود یک ابله واقعی است. شادی، رقص و پایکوبی دارودسته ی رجوی به جهت کشتار شهروندان امریکایی در یازده سپتامبر از سوی تروریست های القاعده و قرار گرفتن مجدد و دوباره در آن ایام در لیست تروریستی وزارت امورخارجه امریکا نشان از حماقت بی پایان رهبرعقیدتی مجاهدین است. هر چند مسعود رجوی طبق روال معمول در توهمات کودکانه خویش بسر برد و بر این خیال باشد که در معادلات سیاسی به بازی گرفته خواهد شد اما واقعیت نشان از این دارد که تاریخ مصرف عناصر ستیزه جوی رجوی گذشته است.

آرش رضایی

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا