شهریور هزار و سیصد و هفتاد و نه در یکی از هتل های آنکارا مشغول گوش دادن موسیقی بودم که زنگ تلفن به صدا در آمد که سرپل مربوطه سازمان مجاهدین به نام فهیمه بود که هرزگاهی برای مخ زنی به هتل زنگ میزد و گفت چه کار میکنی تلویزیون نگاه میکنی یا نه! که من گفتم نه و با صدای مهیجی گفت تبریک میگم برج امپریالیسم فرو ریخت برو تلویزیون روشن کن و تا روشن کردن تلویزیون منتظر ماند من ابتدا اولین کانال که باز شد صحنه اصابت هواپیما به برج را دیدم اما فکر کردم از فیلم های هالیوودی و کانال را عوض کردم که متوجه شدم همه کانالها یک صحنه را نشان میدادند و سراغ گوشی تلفن رفتم که همچنان منتظر بود و با همان صدای مهیج دوباره تبریک گفت و گفت که در قرارگاه همگی جشن گرفتند و پایکوبی میکنند و تو نیز بزودی در این جشن ها شرکت میکنی و بعد از احوالپرسی و کسب فعالیت روزانه ام در هتل تماس را قطع نمود،من که در سنین نوجوانی بودم این مسئله هیچ اهمیت و جاذبه ای برایم نداشت و حتی در خلوت خود سرپل خود و سازمان را مسخره کردم و صدای دستگاه را قطع و به گوش دادن موسیقی مورد علاقه ام مشغول شدم و وقت غروب از هتل بیرون زدم دیدم که همه مردم در مورد برخورد هواپیماها به ساختمان تجارت جهانی در نیویورک با غم و اندوه حرف میزنند و نگران بودند که آنجا از خوشحالی سازمان مجاهدین ونگرانی مردم ترکیه و مهاجرین و توریست ها متعجب شدم اما بازهم بی تفاوت و دور از این مسئله دلخراش به قدم زدن و تفریحم ادامه دادم و سال بعد مخالفت و کشمکش هایی که بین من و سرپل و هوادارهای سازمان در اروپا اتفاق افتاد که در نهایت فریب خوردم و به اسم ماموریت به قرارگاه اشرف فرستاده شدم و وقتی در مناسبات آنها قرارگرفتم دیدم هر سال شهریور ماه مصادف با یازده سپتامبرمیلادی در قرارگاه جشن و سرور برگزار میشود واز این واقعه که منجر به کشتن سه هزار نفر انسان شده خوشحال هستند وآن زمان که در اوایل سنین جوانی بودم و تا حدودی توانسته بودم مسائل را تجزیه و تحلیل کنم و تمیز قائل شوم فهمیدم که در چه مکان و فضایی قدم گذاشتم که سراسر ریا و دورویی است از طرفی میگویند ترور و کشتن از خصوصیات دولت ایران و آمریکا و به قول خود امپریالیسم و استکبار جهانی است وسازمان مجاهدین را مهد تمدن و ضد خشونت می خوانند و در عمل که مشاهده گر آن در بیرون سازمان و داخل آن بودم اینگونه رفتار میکردند و جالب اینکه در حمله دولت آمریکا به عراق ناگهانی با مقامات و سربازان آمریکایی ارتباط صمیمانه برقرار نمودند و به ما نیروها دستور داده بودند از افسرها و سربازان آمریکایی با روی خوش پذیرایی و در مورد سانحه یازده سپتامبر با آنها همدردی کنیم و تروریست و حمله فوق را محکوم نماییم.
البته تمامی مسائل و دورویی های سازمان به نفع نیروها و ضد سازمان تمام شد و من از این موضوع استقبال نمودم چون همه ما نیروها را به تناقض گویی و دجالگری سازمان مجاهدین آگاه تر نمود و منجر به ریزش نیرو و جدایی افراد عضو شد و حال در دنیای آزاد و زندگی آزاد میتوانیم اخبار را شنیده و تحلیل درست نماییم که چگونه سازمان مجاهدین از تروریست حمایت میکند و شگردهای آنها آشکار است برای مثال حمایت سازمان از گروه تروریستی داعش در سوریه و عراق قبل از حملات آمریکا و همکاری نظامی دولت ایران و موضع گیری سازمان علیه داعش بعد از حملات آمریکا در این سرفصل خود یادآور برخورد دوگانه آنها در یازده سپتامبر میباشد و این عملکردهای سازمان بیانگر اجاره ای بودن سازمان و آن را در ردیف اول تروریست اجاره ای قرار داده.