فعلا به نقل و انتقال اسرای لیبرتی بپردازید!

برخلاف پیام عاشورائی؟! عجیب وغریب رجوی که طی آن ضمن اعلام چراغ خاموش نصف ونیمه وغیر عملی، تاکید برماندن اسرای خود در لیبرتی کرده ودراین راه هرچه بد وبیراهه ای که میتوانست به اعضای خانواده های این گروگان های لیبرتی، رها شدگان ازدست سازمان مافیایی او، سازمان ملل متحد و…، گفته است، سیر انتقال اعضای فرقه ی رجوی از لیبرتی بسوی آلبانی شتاب بیشتری گرفته است!
 گردانندگان رسانه های این باند مافیایی به این مسئله که مسئله ی اصلی وعاجل شان هم هست، ابدا توجهی نکرده و نام افراد اعزامی را  با اتخاذ سیاست " توطئه ی سکوت" درهاله ای از شک وتردید گذاشته اند، نیروی بیشتری بر طرح مسائل هسته ای ایران صرف میکنند تا بلکه این انتقالات خلاف میل ودستور مسعود  رجوی، تحت الشعاع مسائل دیگر قرار گیرد.
دریکی از  نوشته های این فرقه ی منحوس که نام " استیصال خامنه‌ای در برزخ هسته‌یی " برآن نهاده اند، چنین آمده است:
" پس از شکست مفتضحانه دور 4ماهه مذاکرات هسته‌یی، ولی‌فقیه ارتجاع روز پنجشنبه (6آذر) پس از سه روز تردید و تزلزل، در جمع بسیجیان و دلواپسان ظاهر شد و تمدید مذاکرات برای 7ماه دیگر را مورد تأیید قرار داد… او… گفت به همان دلیلی که با اصل مذاکره مخالفت نکردیم، با تمدید هم مخالف نیستیم». این در واقع اعتراف ضمنی بود به پذیرش تحمیلی و ناگزیر تمدید. خامنه‌ای روز سه‌شنبه (4آذر) نیز در دفاع بسیار ضعیف و زبونانه‌یی از نتیجه مذاکرات، گفت: «نتوانستند ما را به زانو دربیاوند…ولی‌فقیه… در ادامه اظهارات روز پنجشنبه خود، هیأت مذاکره‌کننده دولت روحانی را هم با صفاتی از قبیل «پرتلاش، جدی، دلسوز، مستحکم و منطقی» مورد تأیید و حمایت قرار داد و افزود: «هیأت ایرانی حقاً و انصافاً در مقابل حرف زور ایستادگی می‌کند و بر خلاف طرف مقابل، حرفش را هر روز عوض نمی‌کند».
دراین مورد خاص باید گفت که یکی از اساسی ترین علت وجودی دولت منتخب مستقر، تعامل با جهان وایجاد دوستی ها وازبین بردن زنگارهای موجود درروابط جهانی ایران است و مذاکرات برای رفع سوء تفاهمات هسته ای با گروه1+5 دراین راستا بوده وبنابراین دولت منتخب دراین مورد کاری انجام نمیدهد که مخالف وعده های انتخاباتی دکتر روحانی باشد.
ازآنجا که دولت دکتر حسن روحانی عزم خود را بر فعالیت های شفاف هسته ای جزم کرده، احتیاج به حضور دراین نوع مذاکرات وتوضیح صریح مواضع ایران به دولت ها وافکار عمومی جهان دارد که صدالبته با اقبال عمومی مردم ایران همراه است و موضعگیری رهبری کشور در تایید این خواست ملی بوده ونه تنها نقطه ی ضعفی شمرده نمی شود، بلکه یک نقطه قوت است و این موضوع این سئوال را مطرح می سازد که چرا فرقه ی رجوی سعی درتخریب وشانتاژ داشته واصولا نارحتی اش برای چیست؟
 هفته ای نیست  که فرقه ی رجوی نشست های پرهزینه ای را برای درخواست و توضیح این مسئله که ایران نباید کوچکترین حرکتی دررابطه با اکتشافات هسته ای بنماید، برگزار نکند.
این باند دغلکار همواره تاکید دارد که ذره ای فرجه به ایران داده نشود  ودرغیر این صورت ایران به سلاح هسته ای دست خواهد یافت که مجاهد نما ها با آن مخالف اند!
دراین صورت، مذاکرات ایران و قبول اینکه سلاح هسته ای تولید نخواهد کرد، چرا باید نشانه ی ضعف وزبونی تلقی گردد؟ مگر مافیای رجوی عدم فعالیت هسته ای منتهی به داشتن سلاح اتمی را نمیخواهد؟
آیا این فرقه ی غیر پاسخگو برای یک بار هم شده که جواب دهد این نوشته ها وخواسته های ضد ونقیض برای چیست؟
آیا این باند می پذیرد که ترک این نوع مذاکرات ازطرف ایران بازهم مورد انتقاد گروه آنها قرار خواهد گرفت؟
این گروه مافیایی وقتی به دیگران مراجعه میکند با جدیت تمام ازآنها میخواهد که نگذارند ایران درپی تحقیقات هسته ای خود بجایی برسد که بتواند بمب اتمی بسازد اما وقتی ما ایرانی ها را مورد مخاطب قرار می دهد سعی درالقای این شبهه برما دارد که تصور کنیم نمایندگان دیپلماسی کشور، ازحقوق هسته ای ایران دفاع نکردند!
آیا برخورد منافقانه چیزی غیر ازاین است؟
اما هرانسانی که صاحب شعور متوسطی باشد، اهداف باند رجوی از این جنجال سازی ها را درک میکند:
1-  این جنجال سازی ها در وهله ی نخست مصرف داخلی دارد تا بموجب آن به اسرای لیبرتی که برای انتقال شان به کشورهای دیگر لحظه شماری میکنند، القا کنند که حکومت ایران ضعیف شده وبنابراین سعی وعلاقه ای به انتقال خود نداشته باشند ودر عراق و مجاورت مرزهای ایران بمانند که صبح پیروزی فرا رسیده است!
2- با هرنوع مذاکره وعدم مذاکره وبطور کلی با هرعمل دولت ایران مخالفت کرده وچهره ای ازآن به جهانیان ارائه دهند که تعدادی از جهانخواران به این باور برسند که علاج شان در برکرسی نشاندن مجاهدین رجوی است ولاغیر! این بی وطنان به چیزی جز بقدرت رسیدن خود وآن هم ازنوع انحصاری اش قانع نیستند وبقول ما آذربایجانی ها، دولت ایران حتی اگر انگشتان خود را انگبین اندود کرده وبردهان این ها بگذارد، بازهم خواهند گفت که تلخ بود وزهر هلاهل!
به ادامه ی نوشته ی تحلیل گونه این درد بی درمان که خود را چاره ی هردردی میبیند توجه کنید:
" خامنه‌ای از امضای قرارداد نهایی خودداری کرد تا مطابق نیات شوم خود، راه بازگشت به مسیر بمب‌سازی را به‌طور نهایی و دائمی نبندد و لابد ابراز رضایت از به‌زانو در نیامدن به همین معنی است؛ اما با این تمدید، راه بمب‌سازی حداقل به مدت 7ماه دیگر بسته می‌ماند و تازه پس از طی این مدت، چشم‌انداز رژیم تیره‌تر است و نه روشنتر "!
شما چه اطلاعی از متن قرارداد واقعی دارید که ادعا بکنید آیت اله خامنه ای از امضای آن خود داری کرد واین خود داری کردن چرا راه بمب سازی را بطور کامل نمی بندد تا ازنظر شما مورد رضایت رهبری کشور قرار گیرد؟
عجیب است که بلافصله گفته میشود که این 7 ماه تمدید راه بمب سازی را می بندد!
خوب شما که همواره ادعا کرده اید که با بمب سازی مخالف هستید،  علت دلواپسی تان  با این تمدید 7 ماهه چیست؟؟!!
آیا وقت آن نرسیده که ازاین پرگویی های متناقض دست بردارید و وقت اسرای لیبرتی را نگیرید وبگذارید تا آنها درفراغت جسم وذهن، برای بقیه ی زندگی خود تصمیم معقولانه تری بگیرند؟!
فرید
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا