ریاست محترم کمیساریای عالی پناهندگان در عراق
از زمانی که به دنیا آمدم نه پدر دیدم و نه مادر و نه خواهر، چون همه خانواده ام مجبور شدند برای حفظ جان شان همراه با سازمان مجاهدین خلق (P.M.O.IیاMKO)، ایران را ترک کنند و من را که در آن زمان نوزادی ده روزه بودم، به پدربزرگ و مادربزرگم بسپارند. مادرم و عموهایم در عملیات سازمان مجاهدین خلق ایران (P.M.O.I) در سال ۱۹۸۸، کشته شدند و پدرم بعد از سی سال به کمک هیأت بازدید کنندۀ نمایندگی سازمان ملل و کمیساریا از کمپ لیبرتی بیرون آمد و از این سازمان جدا شد و در حال حاضر ساکن پاریس می باشد.
برای همه واضح است که ساکنین لیبرتی آزادانه و باب میل خودشان زندگی نمی کنند و شدیدا تحت نفوذ و کنترل رهبران سازمان مجاهدین قرار دارند. سازمانی که از تمام راه های ممکن برای مغزشویی و کنترل اعضایش استفاده می کند. من تاکنون بارها برای ارتباط گرفتن با خواهرم در کمپ لیبرتی، تلاش کرده ام ولی موفق به هیچ گونه تماسی با او نشده ام. من حتی، برای خانم مریم رجوی، رهبر کنونی سازمان مجاهدین خلق ایران (P.M.O.I) ساکن پاریس، نامه ای نوشتم که در آن محترمانه و عاجزانه از ایشان تقاضا کردم که حداقل خواهرم تماسی با من داشته باشد تا جویای احوالش شوم ولی هیچ جوابی به من ندادند! و هیچ تماسی توسط خواهرم صورت نگرفت!
من تاکنون خواهرم را ندیده ام و او را در آغوش نگرفته ام.من به شدت نگران او و سلامتی اش هستم بخصوص در شرایط ناامن کنونی عراق و اوجگیری خشونت ها و درگیری ها بین نیروهای داعش و سایر نیروها در عراق که زندگی تمام ساکنین لیبرتی را در خطر جدی قرار میدهد.
از اینکه اخیراً به روند انتقال ساکنین کمپ لیبرتی سرعت بخشیده اید، بسیار خرسند و سپاسگذارم.
به عنوان خواهر چشم انتظار یکی از ساکنین لیبرتی از شما و تمام مسئولین محترم تقاضا دارم و خواهش می کنم که به خواهر من نیز کمک کنید تا هر چه سریع تر از کمپ لیبرتی خارج شده و به کشور ثالث منتقل شود.
با تشکر
آذر(مونا) حسین نژاد – خواهر زینب حسین نژاد (ساکن لیبرتی)
۰۵دیسمبر/۲۰۱۴تهران
رونوشت به:
رئیس کمیساریای عالی پناهندگان ملل متحد آقای گوترز – ژنو
– دفتر ملل متحد برای همیاری عراق (یونامی) – بغداد
– دفتر مرکزی کمیتۀ بین المللی صلیب سرخ – ژنو
– دفتر نمایندگی صلیب سرخ جهانی در عراق
– دفتر نخست وزیر عراق
– وزارت حقوق بشر عراق