سرانجام بعد از هشت سال مسئله هستهای ایران در سیزدهم فروردین ماه امسال طی مذاکرات فشرده ای که بین ایران و کشورهای پنج بعلاوه یک صورت گرفت به توافق اولیه در شهر لوزان کشور سوییس دست یافتند و به دنبال انتشار خبر این توافق نامه در شهر لوزان مردم ایران در شهر های مختلف از جمله در تهران به شادی و پایکوبی پرداختند و این اتفاق خجسته را که آغازی برای پایان تحریم های اقتصادی می باشد به همدیگر تبریک گفتند.
اما این توافق نامه مخالفانی هم داشت؛ که از جمله این مخالفان؛ جناحهای جنگ طلب در حزب جمهوری خواه آمریکا و دولت اسرائیل و فرقه رجوی بودند. همانطور که برای همگان واضح و روشن است ماهیت دولت اسرائیل و جناحهای جنگ طلب در حزب جمهوری خواه آمریکا مشخص است و جای هیچ گونه ابهامی وجود ندارد و از اتخاذ چنین مواضعی از جانب آنها کسی تعجب نمی کند. ولی در این میان مخالفت فرقه رجوی و تناقض گویی سازمان به اصطلاح مجاهدین خلق جای بسی سوال هست و بسیار تماشایی می باشد. همچنین از آنجایی که سازمان همیشه سعی می کند که در میان شکاف ها به حیات خار و خفیف و خائنانه اش ادامه دهد. لذا بعد از بسته شدن شکاف جنگ هشت ساله ایران و عراق و سرنگونی حکومت صدام حسین ؛ سازمان مجاهدین خلق و بطور خاص رهبری سازمان تلاش می کرد که در شکاف مناقشه هستهای ایران با قدرت های بزرگ غربی به حیات ننگین خود ادامه دهد و در این رابطه همسویی کامل با سیاست های اسرائیل و جناحهای جنگ طلب در حزب جمهوری خواه آمریکا داشت و همواره هم دستگاه دروغ پردازش در حال کشف سایت های اتمی ایران بود و همچنین سران سازمان همواره بر طبل جنگ می کوبید ند و ضمن حمایت از تحریم ها ؛ خواهان تحریم های بیشتری بودند. در صورتی که اگر جنگی در می گرفت بیشترین آسیب را مردم ایران متحمل می شدند و همانطور که همگان شاهد هستند بیشترین فشار های تحریم های اقتصادی روی دوش مردم ایران بود ؛ که یک قلم بر اثر همین تحریم ها قطعات هواپیما وارد نمی شد و شاهد سوانح هوایی و کشته شدن هموطنان عزیزمان بودیم و همچنین مردم با کمبود داروهای اساسی مواجه بودند که موجب افزایش مرگ و میر می گشت. ولی سازمان مجاهدین علی رغم اینکه خودش را مدافع سر سخت حقوق بشر معرفی می کند و به دروغ مدعی حمایت از به قول خودش خلق قهرمان ایران است ؛ برای حفظ تشکیلات تروریستی خود حاضر است که مردم ایران زیر فشار تحریم ها و یا جنگ نابود شوند و این یکی از تناقضات بزرگی می باشد که رجوی ها هیچ وقت به آن پاسخ نداده اند و الان هم که با این توافق نامه شکاف مناقشه هستهای ایران با قدرت های خارجی در حال بسته شدن است سازمان دچار سردرگمی شدید و تناقض گویی شده است. لذا در موضعگیری های خود از یک طرف می گویند که ایران همه چیز را داده است و هیچ امتیازی نگرفته است و از طرف دیگر همسو با نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل و جناحهای جنگ طلب در حزب جمهوری خواه آمریکا مخالف این توافق نامه هستند. حالا سوال از رجوی ها اینست که مگر شما همواره نمی گویید که ایران اتمی خطر ناک هست؟ ومگر در تبلیغات خود همواره نمی گویید که برای رسیدن به یک ایران دمکراتیک باید از اتمی شدن ایران جلوگیری کرد؟ پس چرا اگر واقعا از نظر شما ایران در این توافق نامه همه چیز را باخته است و باز بر طبق نظر شما باید یک گام به دموکراسی نزدیک تر شده باشیم. چون که ایران غیر اتمی می شود ؛ پس اگر چنین است پس چرا شما بجای اینکه خوشحال باشید ؛ ناراحت هستید و مخالف این توافق نامه هستید؟
البته مشخص است که شما هیچ پاسخی برای این تناقض آشکار و این همه سردرگمی شدید که دچارش شده اید ندارید. ولی برای همه بسیار واضح و آشکار است که گروه تروریستی رجوی دو فرق اساسی با سایر گروههای سیاسی دارد. یکی اینکه بدلیل عملکرد فرقه گرایانه اش از صفت یک سازمان سیاسی و انقلابی خارج شده است و دوم اینکه این سازمان همواره آویزان قدرتهای خارجی بوده است و از هیچگونه استقلال سیاسی برخوردار نبوده و نیست و بقول معروف حزب باد هست و از هر طرف که باد بوزد به همان سمت متمایل می شود. لذا به همین دلیل هم نه تنها از هیچگونه پایگاه مردمی برخوردار نیست؛ بلکه بخاطر جنایاتیکه علیه مردم ایران مرتکب شده است به شدت مورد تنفر و انزجار آحاد ملت ایران است.
بنابراین این دو ویژگی اصلی باعث شده است که رجوی درک درستی از شرایط کنونی جامعه ایران نداشته باشد و بر همین اساس هم تحلیل درستی نمی تواند ارائه دهد و همواره تحلیل هایش صد هشتاد درجه عکس می باشد.
حالا من می خواهم از آقای رجوی و خانم مریم رجوی سوال کنم که چه جوابی برای این تناقض آشکار و بسیار بزرگ دارند؟ و این تناقض آشکار و بسیار بزرگ اینست که اکثریت مردم ایران از این توافق نامه ابراز خوشحالی کردند ودر تهران و شهر های مختلف به جشن و پایکوبی پرداختند و این اتفاق خجسته را به همدیگر تبریک گفتند ؛ ولی شما علی رغم اینکه خود را مدافع سینه چاک خلق قهرمان ایران می دانید با این توافق نامه که به نفع مردم ایران است مخالف هستید. در پایان خطاب به سران فرقه رجوی و بطور خاص رهبری سازمان باید عرض کنم ؛ همانطوری که سیر حوادث و تحولات سیاسی نشان داده است راه حل های خشونت آمیز و اقدامات تروریستی و استراتژی ترور و خشونت سازمان فرقه گرای شما نه تنها از هیچ جایگاهی برخوردار نیست بلکه بسرعت در حال فروپاشی و نابودی کامل قرار گرفته است. لذا در این شرایط؛ تنها راه حل های مسالمت آمیز و اصلاح طلبانه و صلح جویانه هست که جواب می دهد. و در این رابطه مناقشه هستهای ایران با قدرت های بزرگ غربی تجربه خوبی بود و اینجانب همراه با مردم عزیز مان ضمن استقبال از این اتفاق ؛ آنرا به فال نیک گرفته و امیدوارم که این واقعه سرمشقی برای حل مسالمت آمیز مسائل مربوط به جهان و بطور خاص مسایل منطقه خاورمیانه گردد. مسایلی نظیر: فلسطین و سوریه و عراق ؛ و ما دیگر بیش از این شاهد جنگ و خونریزی و ویرانی و کشته شدن مردم بی دفاع و بی گناه نباشیم و مردم منطقه در صلح و آرامش کنار هم زندگی کنند. و همچنین امیدوارم سران فرقه رجوی از این اتفاق خجسته درس گرفته و بر سر عقل آمده و بجای مخالفت با آن و قرار گرفتن در مقابل مردم ایران ؛ دست از استراتژی شکست خورده ترور و خشونت بردارند و کمی هم به راه حل های مسالمت آمیز و اصلاح طلبانه فکر کنند و بیش از این ساز مخالف منافع ملی مردم ایران را کوک نکنند و با سیاست های اسرائیل و جناحهای جنگ طلب حزب جمهوری خواه آمریکا بر علیه منافع ملی مردم ایران همراهی و هم سویی نکنند.
مهدی سجودی