نظری به دغدغه های فکری خانواده های اسرای لیبرتی درآذربایجان شرقی

با توجه باینکه رجوی جلوی انتقال نفرات کمپ ترانزیت لیبرتی به کشورهای ثالث را گرفته, این روزها دغدغه های خانواده های چشم انتظار آذربایجان شرقی , پررنگ تر میشود.  بحدی پیگیری ها از دفتر انجمن نجات زیاد شده که میبایست برنامه پاسخگویی مشخصی برای این مراجعات زیاد تهیه دید.
بهمن سال 1388 یادآور حضور اولین  خانواده ها در جلوی درب اصلی اشرف بود که از استان آذربایجان شرقی به عراق مسافرت نموده بودند.  اعضای این خانواده ها که اغلب هم پیربودند شرایط طاقت فرسای مسافرت در فصل زمستان را تجربه می کردند. آنان با تحصن نزدیک به 50 روز خود وآنهم دراستفاده با ابتدایی ترین وسیله ها وکمترین امکانات، توجه جامعه جهانی را برای طرح خواسته بحق شان جلب نمودند.
یک بلندگوی دستی باطری دار و یک طبل که بوسیله ی آنها حضورشان را اعلام کنند، همه اساس کارشان بود. این تاریخ خانواده ها برای اولین بار به نمایندگان سازمان در درب اصلی اشرف گفتند " ما ملاقات می خواهیم آنهم بدون حضور شما مسئولین  فرقه مجاهدین ".
این واقعه نقطه ای تحول و یک جهش سیاسی لازم برای درافتادن با هیولای سرکوب دستگاه رجوی بود.
 آنان بجد می خواستند به فرزندان و عزیزانشان این پیام را برسانند که ما هم در کنار شماییم ما حمایت خودمان را با بست نشستن در جلوی درب اشرف بخاطر احقاق حقوق انسانی شما آغاز می کنیم و شما نیز دل بخدا بسپارید و این زنجیرهای بردگی را از وجودتان دور سازید.
اکنون بعد از گذشت 6سال  مجدداً خانواده قربانعلی حسین نژاد میانه بازهم از این استان برای دیداربا تنها بچه در اسارت مانده اش اقدام کرده اند.
با این توضیح که دختر کوچک وبزرگ آقای حسین نژاد هرگز یکدیگر را ندیده اند. خواهر بزرگی که درلیبرتی ساکن است وخواهر کوچکی که ساکن ایران میباشد!
در کنار آنها خانواده های دیگری هم در جلو درب لیبرتی حاضر شده اند تا با فرزندان خود ملاقات کنند.
مسافرت به عراق دراین شرایط خاص، کار سختی است و این حق ابتدایی خانواده های رنج دیده است که موفق به دیدن عزیزان خود گردند. ولی رجوی با زدن مارک نیروی سپاه قدس ومزدوری وزارت اطلاعات مانع این ملاقات ها شده ومیشود.
مردم با مشاهده رنج نامه های وسیعا منتشر شده خانم مونا حسین نژاد دریافتند که این خانواده ها کی هستند وکی بودند.
اما چرا گماشتگان  رجوی اینطور با آنها برخورد میکنند؟
دلیل این برخورد عوامل دست آموز رجوی، ترس بزرک رهبرشان از خانواده است!
یادم هست زمانی که ما دراشرف بودیم، فرماندهان گمارده شده توسط رجوی،  درنشست ها بیان می کردند کاش اشرف صدها بار بمباران می شد اما خانواده ها به دیدارشما نمی آمدند!
این دیدگاه رجوی است وبعداز هم دوجلد کتاب علیه خانواده نوشته است که نحوه این برخوردهای زشت با خانواده ها را به پادوهای خود آموزش می دهد.
سوال این است که چرا رجوی از حضور خانواده ها دراشرف واینک لیبرتی  می ترسد؟
جواب صحیح این است که نفرات موجود درکنار این فرقه همیشه زیربمباران حرف های دروغ از جامعه وخانواده قرار دارند ورجوی ترس از این دارد  که در این دیدارها مبالغه گویی هایش معلوم شده و دست اش رو شود چنانکه در سال 82 شد.
در آن زمان می گفت درهر خانواده 2 نفر معتاد وجود دارد ویا رژیم به خانواده ها آنقدر فشار آورده که همگی در زیر فقر هستند ویا رژیم اکثریت خانواده های مجاهدین را زندانی کرده است.
وقتی که همان زندانیان مورد ادعای رجوی به ملاقات می روند دست او رو می شود واین مسئله ضربه ی سختی به باورهای این اسرا وارد میشود ودستورات والقائات بعدی رجوی ها، آثار قبلی خود را ازدست میدهد که این امر حکم فروپاشی سریع تر تشکیلات این فرقه مستبد ومنحط را دارد.
محمد رضا مبین
 

خروج از نسخه موبایل