نه ارسطویی است ونه ازنوع دیگرش، این منطق رجوی است!

سرسخن نویس وبسایت ایران افشاگر باند رجوی که دراصل حکم سردبیر را دارد، خشم غیر انسانی خود ازحضور چند خانواده ی متعلق به اسرای لیبرتی دراطراف این کمپ را بگونه ای نشان داده که دراصل ضمن نمایش نفرت حیوانی خود نسبت به خانواده ها آنقدر مستاصل شده که در نقل قول از نوشته های انجمن نجات استان آذربایجان شرقی، هیچ منطقی را دررد این سخنان بنمایش نگذاشته وبلکه طوری برخورد نموده که هرخواننده ی باوجدانی درمییابد که حق با انجمن آذربایجان شرقی است وتعجب میکند که این سرمقاله نویس باند رجوی، به چه دلیل به آوردن این نقل قول ها وعدم توانائی درنقد آنها، دست بقلم برده است!
نوشته ی مورد بحث این باند مافیایی که روزبروز هم گرفتار پرت وپلا گویی بیشتری میگردد، عنوان ناچسب " رنگ آمیزی قورباغه های ولایت " نام دارد که درآن آمده است:
" گشتاپوی آخوندی که طرح دور اول اعزام مأمورانش تحت عنوان خانواده به لیبرتی شکست خورد, در سایت های زنجیره ای جاسوسخانه, از افکار عمومی خواسته است تا باور کنند: «…تحرکات قانونی و عاطفی این خانواده ها با تصمیم وعلاقه خودشان انجام میگیرد و…خانواده ها مشکلی بنام اختلافات حکومت ایران و [مجاهدین] ندارند ودراین مسائل دخالتی نمیکنند… (به نقل از سایتهای گشتاپو) ".
این قسمت ازقضیه که خانواده ها دچار زحمات زیادی شده وموفق به دیدن عزیزان لیبرتی نشین خود نشدند، کاملا درست است واگر این فرقه همچنان مدعی باشد که این "گشتاپوی آخوندی" بوده که شکست خورده، این معنی را خواهد داشت که رژیم وخانواده های گرفتار دراین مورد خاص منافع مشترکی دارند که قبول آن ازطرف باند رجوی بمعنی نفوذ رژیم دربین اعضای خانواده های آنهاست که چیزی جز نشان از شکست رجوی ها در توفیق جذب خانواده ها را نمیدهد!
این چه منطق آرائی است که سرمقاله نویس رجوی میکند؟ ارسطویی ویا ازنوع دیگرش؟
جواب خیلی ساده است: هیچکدام!
منطقی که دراین نوشته بکاربرده شده، دور از منطق است ودرتضاد با منطق ارسطویی و هم منطق هگلی وتنها باید ازدریچه ی تنگ وتاریک این باند منحط نگاه کرد وفهمید که منطق مورد استفاده، همان بی منطقی است که نام دیگرش " منطق رجوی" نام دارد!!
این نوشته ی انجمن نجات تبریز وخانواده ها و جدا شدگان ذیربط که خوشبختانه ازطرف سرمقاله نویس مورد شرح ما نقل قول شده، دارای چه ایرادی است: " «…تحرکات قانونی و عاطفی این خانواده ها با تصمیم وعلاقه خودشان انجام میگیرد و…خانواده ها مشکلی بنام اختلافات حکومت ایران و [مجاهدین] ندارند ودراین مسائل دخالتی نمیکنند…".
محتوای این پاراگراف نصف ونیمه نقل شده دارای چه بار منفی است که آورده شده وجوابی هم درمقابلش نداشته است؟!
درآنجا بطور ساده اعلام شده که ما در جنگ قدرت بین شما و رژیم دخالتی نداریم و مشکل ما اطمینان ازسلامتی اسرای لیبرتی است وملاقات با آنها واین چه نقطه ی ضعفی رابدست باند رجوی میدهد که نقلش کرده وجوابی هم برایش نداشته است!
عجیب نیست خواننده ی محترم!
" سر سخن " چنین مینویسد:
" پاسدار دانایی فر سفیر رژیم آخوندی «به تلاش هایش برای برقراری ارتباط بین اعضای گرفتار در فرقه رجوی و خانواده هایشان ادامه داده و در این راه از تمامی ظرفیتهای سفارت جمهوری اسلامی ایران در عراق استفاده[می] نماید» این سرکرده نیروی تروریستی قدس یک ماه بعد  با طالع بینی! «اظهار امیدواری کرد که به زودی خانواده های دردمند و رنج کشیده اعضای سازمان مجاهدین خلق به دیدار با عزیزانشان در اردوگاه لیبرتی نایل گردند و به جدائی و حرمان آنان پایان داده شود» و با این حساب از همان ابتدا خط بطلان برچنین «مظلوم نمایی های شیادانه» کشید و نشان داد که «تحرکات عاطفی! که قرار است انجام گیرد چندان ربطی به تصمیم و علاقه مستقل آلت فعلهای آن ندارد» و برآورده کردن یک نیاز امنیتی دستگاهِ جاسوسی آخوندیست ".
آقای دانایی فرد هرچه که باشد، بعنوان سفیر ایران درعراق سخن گفته و میدانیم که یکی از وظایف  ذاتی سفارت خانه ها وسفرا، رسیدگی به مشکلا ت شهروندان خود است که به آن کشور خاص مسافرت میکنند وبنابراین چرا این اظهار نظر او باید غیر طبیعی باشد!
کسب حق ملاقات، درخواست دائمی خانواده های اسرای لیبرتی درعراق است و سفیر ایران در عراق هم وظیفه دارد که جوابی به این توقعات بدهد واگر ندهد، دردرجه ی اول خودشما این بهانه را خواهید گرفت که مامورین جمهوری اسلامی، توجهی به امیال وخواسته های شهروندان خود ندارد!
منطق تراشی های شما دررد اظهارات سفیر مورد بحث، عجیب بوده وتنها باید آنرا درچهارچوب " منطق رجوی " قرارداد وگرنه هیچ عقل سلیمی، براین اعتراضات شما پشیزی قایل نشده و انتقادات وحملاتتان را ازنوع " دارالمجانینی " بحساب خواهد آورد!
سخنان عجیب وغریب این سرمقاله نویس بشکل حیرت آور زیر ادامه مییابد:
"البته اطلاعات آخوندی در این رابطه خیلی صریح و بی پرده ضرورت توسل به چنین طرح های پوششی را در سایتهایش بیان کرده است و در باره محدودیتها برای ظاهر شدن رسمی دژخیمان پیشانی سیاهش نوشته: «… حضور مامورین اطلاعات در مقابل کمپ ترانزیتی لیبرتی، علاوه بر مشکلات امنیتی (شناسائی شدن و…) که برای خود آنها میتواند باشد، وجهه ی منطقی ندارد…». و به این وسیله الزام ظهور مأموران, با محمل پوششی دیگر که چهره ای مبدل و بزک کرده داشته باشند را یادآور شده است ".
آیا یک انسان باعقل زیر متوسط، چنان استنباطی ازسخنان منطقی ما که گفته ایم که مامورین اطلاعات درجلوی دوربین های شما قرار نمیگیرند که شناخته شوند وکسانی که به شما مراجعه میکنند با هویت کاملا روشن  اعضای خانواده بودن مراجعه میکند؟؟!!
آنها چهره های بازشان را چطور درمعرض فیلمبرداری چند طرفه ی شما قرار میدهند که هم شناخته نشوند و هم خود را اعضای خانواد ها معرفی کنند؟!
این پرت وپلاگویی نیست هموطنان گرفتار در " منطق رجوی"؟!
"  اما دسترسی به کمپی که در لایه های متعدد امنیتی و نظامی قرار دارد و حتی برای پارلمانترها, وکلا و شخصیت های برجسته سیاسی هم تا بحال امکانپذیر نشده, چالشی است که وزارت گیج و گول اطلاعات آخوندی می باید برای آن هم بهانه ای می تراشید. اینجاست که سایت گشتاپو اینچنین ابلهانه خود را رسوا می کند که: «… اگر…برای رسیدن به دم در لیبرتی نه رژیم و نه دولت عراق هیچگونه دستی نباید داشته باشند… پس بفرمایند بگویند راهش چیست یعنی پس خانواده ها از چه راهی و چگونه برای دیدار فرزندانشان بیایند؟…». ویا: «…وقتی راه زیارت ایرانی ها آنهم بعد ازپایان جنگ بطور محدودی باز شد، اما استخبارات عراق مهلتی برای نفس کشیدن به این زائرین نمیدادند چه برسد باینکه آنها جرات کنند نام ونشانی از شما واشرف بگیرند وبه سراغ شما بیآیند… از سایتهای گشتاپو "
کدام قسمت حرف های ما که ازطرف این سرمقاله نویس نابغه نقل قول شده، ایراد دارد که تا اوبتواند با ارائه دادن آن ما را بدنام ساخته و برافتخارات؟! خود بیافزاید؟!
ما بطور ساده درجواب شما که مطرح کرده بودید که چرا اینهمه سال به سراغ اشرف نشینان نیآمده وحالا یکباره عواطف خانوادگی تان گل کرده، گفته بویم «…وقتی راه زیارت ایرانی ها آنهم بعد ازپایان جنگ بطور محدودی باز شد، استخبارات عراق مهلتی برای نفس کشیدن به این زائرین نمیدادند چه برسد باینکه آنها جرات کنند نام ونشانی از شما واشرف بگیرند وبه سراغ شما بیآیند…»
کجای این حرف ما نادرست وعجیب است که با نقل آن وبه گمان خود، مچ گیری کرده وتصورکنید که  دست به یک فتح الفتوح افشاگرایانه زده اید؟
راست آنست که شما بعضی حرف های ما را نقل کرده اید بدون آنکه قادر باشید فاکتی دررد آنها ارائه کنید ومطمئن باشید که اگر منطقی غیر از " منطق رجوی " داشتید، این سخنان ما را که دراثبات محکومیت رجوی هاست هرگز نمیآوردید!
درپایان این شق القمر منطق آرائی میخوانیم:
" بنابراین به «قورباغه رنگ کن های ولایت» که در محاصرة استراتژیکی مقاومت ایران گیر افتاده اند, توصیه می شود به خود زحمت زیادی ندهند توطئه رسواتر و کثیف تر از آن است که بتوان با مظلوم نمایی و شارلاتان بازی آن را پوشاند ".
که بازهم جواب ما این خواهد بود که اشتیاق رجوی برای خلیفه شدن وممانعت طبیعی حکومت ازآن، ربطی به ما اعضای خانواده های اسرای لیبرتی وجدا شدگان از مناسبات غیرانسانی فرقه ی رجوی ندارد فلذاس مرحمت فرموده مار رادراین بازی ها دخالت ندهید!
گواینکه روزبروز واضح تر میشود که کینه ی رجوی نسبت بما، بارها شدیدتر از کینه ایست که به رژیم دارد وما این کینه ی حیوانی راازخلال همین نوشته ی مورد نقد، احساس میکنیم!
نوید
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا