آقای ارژنگ داودی! کشورهای غیراستبدادی کدامند!

این فرد که توسط رسانه های باند رجوی مدام بصورت یک زندانی سیاسی مطرح شده ونوشته هایی با امضایش منتشر میشود، این بار هم  اگر کار خودش بوده، درنوشته ای دسته گل به آب داده ولابد توصیه ی دوستانی را که مطالعه ی تاریخ ومخصوصا تاریخ چهارصدساله ی اخیر ایران وجهان را به ایشان توصیه کرده بودند، ندیده ویا با تصور خود بعنوان " انسان همه چیز دان "، توجهی نکرده  وخواب جهالت را برای خود سزاوارتر دیده است!
نام نوشته ی منتسب باو که رسانه های رجوی منتشرش کرده اند " کشورهای غیر استبدادی " نام دارد که  ضمن فراخواندن  ایرانیان پراکنده درسراسر گیتی برای به پیروزی رساندن انقلاب سوم،  و متشکل شدن، آورده است:
" در کشورهای غیر استبدادی به محض اینکه از مقامات منتخب یا غیر منتخب به ویژه از شخص اول کشور دروغی شنیده شود، چنانچه فرد مورد نظر، خود فورا حاضر نشود که داوطلبانه از مقام مربوط استعفا دهد، بلافاصله با به کار افتادن نوعی مکانیسم خاص و قانونمند حقوقی، پس از طی یک پروسه قانونی، کنار گذاشته شده و برای همیشه از صحنه سیاسی آن کشور، طرد و حذف می گردد ".
با این بضاعت فکری وتحلیلی خودت رادچار زندان کرده ای هموطن عزیز؟!
حیف نیست این عمر کوتاه را که چنین هدر رود؟!
شما ی نوعی که الگوی تان برای این نوع کشور غیر استبدادی آمریکا و… است، آیا میتوانید بگوئید  که آنهایی در آمریکا و… درمورد سلاح های کشتار جمعی عراق دروغ گفتند ومنطقه راغرق درخون وآوارگی و ویرانی کردند وسپس مشخص شد که این سلاح های به دروغ ساخته شده ابدا وجود خارجی نداشته، کدامشان استعفا داد ویا برکنار شدند وبرای همیشه ازصحنه ی سیاسی طرد گردیدند؟!
نامبرده پس از اقامه ی دعواهایی چند علیه حکومت که دفاع یا رد اینها کار من نیست، مثل تمامی همفکران فرقوی اش به صحرای هسته ای سر زده ومینویسد:
" یکی از نمونه های حاد، مزمن و بسیار بارز نیز همین دروغ پردازی ها و دغل پراکنی های ۲۵ ساله در باب موضوع هسته ای است که از سر ناچاری و تنگ آمدن قافیه به ویژه در یک سال اخیر و بالاخص پس از توافق ننگین لوزان، چندان به اوج بی سابقه ای رسیده که حتی روس ها نیز یعنی ارباب بزرگ!؟ باند منحوس فقیه، چنان به ستوه آمدند… (و) بناچار به طور علنی دخالت کرده، فورا و با صراحت تمام، مفاد فاکت شیت آمریکاییان را مورد تأیید قرار دادند تا مجال مانوورهای بی سرانجام دروغ و دغل را از باند ملایان… و مکلایان خودفروخته، سلب نمایند ".
چرا توافق لوزان که بموجب آن ایران دربرابر قطع دشمنی های قدرت های سلطه گر وگرفتن بهانه ازآنها که برمردم ایران بیش ازاین ستم نکنند، متعهد شده که به آن نوع  فعالیت های هسته ای که همسایگان را ممکن است نگران کند و ایران هراسی را که محصول تبلیغات سالیان سلطه گران بود، سروسامانی مثبت تردهد وثابت کند که اهدافی غیر ازادعاهای دشمنان داخلی وخارجی خود داشته، مایه ی ننگ است؟!
بنظر شما  دستگاه دیپلماسی ایران دراین مذاکرات چه میبایست بکند که کرد و مایه ی ننگ شما شد؟!
باید پایش را دریک کفش میگذاشت که مثلا من میخواهم مانند اسرائیل سلاح هسته ای داشته باشم؟!
شما ها که بارها ایران را کشوری عاری ازسلاح اتمی اعلام کرده اید، نمیتوانید چنین حرف هایی بزنید الا درمواردی که دراستیصال قرار دارید وحرف هایی "باری به هرجهت " مسکن کوتاه مدتی برای شماست واینک اینگونه است!
به روسیه که شما آنرا ارباب بزرگ خوانده اید که برسیم، باستناد سخنان خود پوتین وبا صراحت تمام میگوییم که  روسیه ارباب ما نیست!
پوتین درمصاحبه ی خود توضیح داده است که مبادلات تجاری ایران با روسیه در کمترین سطح خود ادامه داشته واین مبادلات کمتر از آنست که ایران با آمریکا داشته است!
این هموطن درقبول شایعات شفاهی سلطنت طلبان چنین نوشته است:
 " شاه اگر چه نوکر بود ولی به این اعتبار که نوکر مستقیم، بلا واسطه و درجه اول ارباب بزرگ تر!؟" بود، به چشم سرور مسلم منطقه یا به اصطلاح آن دوران "ژاندارم منطقه" نگریسته می شد و لذا آن قدر توان یافت که خود را از نوکری یا تحت الحمایگی انگلیسی ها برهاند ".
درمیان کشورهای مسلمان منطقه ودرکنار عربستان و…  بلی! اما به اسرائیل که میرسیم، میبینیم که چنین نبوده وشما حتما خاطرات سران رژیم شاه مثلا ارتشبد فردوست را نخوانده اید که بدانید که سرویس های اطلاعاتی اسرائیل آزادی عمل بیشتری تا سیا و… داشتند وضمن استفاده از امکانات وسیع ساواک، هرگز آنرا درجریان فعالیت های خود درایران قرار نداده و ازاستقلال عمل کامل درایران برخوردار بودند وریزترین اطلاعات دربار را هم توسط ارتشبد عبدالکریم ایادی بعنوان پزشک مخصوص شاه بدست میآوردند وبنابراین شاه ژاندارم حقیری دربرابر اسرائیل ومطیع ومنقاد او بود!
اگر خاطرات جالب مادر شاه وهمسر رضا شاه را خوانده باشید، بخوبی درمی یابید که این سفیر انگلستان بود که تاریخ خروج شاه ازایران را باو اعلام کرد وسفیر آمریکا افتخار مراجعه به دربار را به شاه نداد!
کاری که در کنفرانس تهران در1320 با شاه کرده وبدون مراجعه به دربار عریض وطویل او، اورا به سفارت خود احضار کرده بودند!!
بگذریم ازاینکه چرچیل در پایان جنگ جهانی کلید زعامت دنیا را رسما به آمریکا داد وایران را واداشت که ازچاهی به چاه عمیق تر نقل مکان کند وبدین ترتیب بود که اربابان همواره متحد، جابجا شدند ودراین روند کلاه نمدی گیر ایرانیان نیافتاد!
 نقل باقی سخنان این شخص (معلم، شاعر، نویسنده، اهورایی نشان وزندانی سیاسی) ظلمی بود برخواننده ی این مطلب کوتاهم که من راضی به این ظلم نشدم!
وحید
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا