ماه مرداد یادآور خاطره نکبت بار عملیات دروغ جاویدان فرقه از خاک عراق به ایران با هدف به اصطلاح سرنگونی حکومت ایران بود. همزمان با پذیرش قطعنامه 598 شورای امنیت ملل متحد از طرف ایران، و بر قراری آتش بس بین دو کشور بعد از 8 سال جنگ، رجوی توانست صدام را متقاعد کند تا قبل از بسته شدن کامل مرزها و اجرای قطعنامه 598، به فرقه اجازه آخرین حمله به خاک ایران را بدهد. فرقه رجوی که در طول جنگ نقش ستون پنجم را ایفا می کرد با پشتبانی دولت عراق دست به تهاجم از مرز قصر شیرین به داخل خاک ایران زد که در این نبرد بیش از هزار کشته بر اساس آمار و ارقام خود شان به جا گذاشته اند.
الان که حدود 28 سال از آن عملیات خیانت بار فرقه رجوی علیه کشور و مردم ایران می گذرد خیلی بهتر می توان به آن پرداخت. آیا استراتژی جنگ مسلحانه از خاک عراق درست بود؟ مسعود رجوی که طراح عملیات بود الان کجاست؟ و به لحاظ سیاسی در چه نقطه ای قرار دارد؟ بعد از عملیات مسعود گفته بود بقاء و استقلال سازمان بیمه و تضمین شد آیا درست گفته بود؟ واقعیت این است سازمان به اتکاء صدام از خاک عراق عمل کرد، همین پارامتر نشان می دهد بحث استقلال در بین نبود به جزء فریب اعضاء چیز دیگری وجود نداشت، ضمن این که بعد از سرنگونی صدام با دیدن فیلم های سری که فاش شد نشان داد چه روابط حسنه ای بین رهبران فرقه با استخبارات عراق و حزب بعث وجود داشت تا قبل آن از پشت صحنه کسی اطلاعی نداشت، در رابطه با استقلالی که مسعود بعد از عملیات گفته بود البته استقلالی در بین نبود بلکه وابستگی و مزدوری تا ته خط، فیلم ها و مصاحبه ها روشن ساخت با پول های صدام، رجوی در خاک عراق جولان می داد، همچنین بعد از عملیات دروغ جاویدان رجوی مدعی شد به اصطلاح فروغ ما را بیمه کرد و گرنه می سوختیم و به زائده جنگ تبدیل می شدیم به نظر من این قسمت از حرفش را درست گفت تا وقتی صدام بود بر کسی پوشیده نیست بیمه صدام بود حال که صدامی در کار نیست دست به دامان جناح جنگ طلب آمریکا شده تا بتواند با خوش خدمتی صدام دیگری را برای خودش دست و پا کند، اما آن امید هم بعد از توافق هسته ای 1+5 کور شد، چه بیمه نامه ای حتی غربی ها به آن پا ندادند.
قبل از عملیات دروغ جاویدان رجوی پیش بینی کرده بود ظرف 48 ساعت به تهران خواهند رسید عملیات از روز صبح دوشنبه سوم مرداد 67 شروع شد و سه روز طول کشید اما در چهارزبر نیروهای فرقه در کمین نیروهای ارتش و سپاه ایران قرار گرفتند ایران ضد حمله خودش را شروع کرد و منجر به از هم گسیختگی و عقب نشینی نیروهای فرقه شد و خیلی از نیروهای در حال عقب نشینی به کمین افتاده و کشته شدند، این عملیات هزینه سنگینی را به دنبال داشت که اغلب گروهها و جریانها به دلیل کشته شدن صدها نفر که نتیجه اش شکست بود فرقه رجوی را مورد انتقاد قرار دادند.
واقعیت این است رجوی بهتر از هر کسی می دانست بعد از پذیرش قطعنامه 598 در تله آتش بس گیر می کند. او باید جواب نیروهایش را می داد که چرا از خاک عراق آن هم در کنار صدام قرار داشته است؟ در کل خط و استراتژی او زیر سئوال می رفت. برای خلاصی یک راه بیش نداشت جزء این که نیروهای خویش را قربانی کند درست است بیش از هزار نفر را از دست داد ولی تعدادی بسیاری مجروح و مصدوم شدند به لحاظ روحی بعد از عملیات به قول رجوی کمر همه اعضاء خمیده، او برای این که شکست عملیات دروغ جاویدان را به روی خودش نبرد روی دوش اعضاء انداخت به اعضاء گفت علت شکست را باید در حائل هایتان جستجو کرد منظور رجوی زن و بچه اعضاء بود گفت شما گیر زن و بچه هایتان بودید از اینجا بود داستان انقلاب و طلاق را در تشکیلات رقم زد و اذهان اعضاء را با بند های الف و ب و…..پر و مشغول ساخت، تا مبادا افراد اشکالات را به رخ او بکشند و به او انتقاد کنند، با هوشیاری ضد انقلابی سناریوی را سر هم بندی کرد هنور هم هنوز تعدادی را سرگرم نگه داشته است.
محمد رضا گلی