درکشورهاى دمکراتیک و متمدن هر چند سال یکبار بحثهاى جنجالى همراه با منازعه و گفتگو سر موضوع انتخابات پیش میآید و کاندید ها باهم و یا بامردم بهبحث وگفتگو مینشینند و به سوالات همدیگر و یاسوالات مردم پاسخ میدهند و با این شیوه دمکراتیک کار انتخابات پیش میرود تا در نهایت یکى انتخاب میشود.
سازمان مجاهدین هم خود را آلترناتیو و تنها جایگزین دمکراتیک رژیم جمهورى اسلامى میداند ولى اینجا این سوال پیش می آید که با چه معیار و بر چه استدلال منطقى رهبران اینفرقه چنین منمى را میزنند و چنین دسته گلى به خود میدهند.
آیا پایگاه توده اى ومردمى در داخل ایران دارند؟
آیا در خارج از ایران پایگاه توده اى و مردمى دارند؟ از بین ۵ میلیون ایرانى چه تعداد هوادار و پشتیبان این سازمان میباشند؟
آیا رهبران این سازمان، خانم مریم رجوى، در طى دو دهه گذشته در منازعه و گفتگو با مردم هوادار و غیر هوادار شرکت کرده اند؟ و آیا به سوالات مردم پاسخ داده اند؟
آیا خانم رجوى با رهبران و نمایندگان سایر احزاب و جریانات سیاسى ایرانى در خارج کشور منازعه و بحث و گفتگو داشته است و به سوالات آنها پاسخى داده اند؟
آیا خانم رجوى دعوت منتقدین و جدا شدگان از این سازمان را براى پاسخ به سوالات و شفاف سازى پذیرفته اند؟
آیا خانم رجوى در مورد تناقض جدایی دین از دولت و حکومت جمهورى دمکراتیک اسلامى ایران توضیحى داده اند؟
آیا یک نظر سنجی ساده از ایرانیان مقیم اروپا و آمریکا و آمریکاى شمالى و …………….. در رابطه با میزان محبوبیت این سازمان صورت گرفته است؟
تمامى این سوالات در طى ۲ دهه گذشته بدون جواب باقى مانده اند چون رهبران این سازمان تا کنون در هیچ منازعه، میتینگ، و جلسات پرسش و پاسخ شرکت نکرده اند و هیچ جریان و گروه و سازمانى بدون عبور از این سوالات نمیتواند اعلام کند که یک آلترناتیو است چون یک آلترناتیو دمکراتیک باید به خواست و انتخاب مردم مشخص و انتخاب شود آنهم در جلسات و میتینگهاى پرسش و پاسخ و با شرکت نمایندگان تمامى احزاب و گروهاى سیاسى موجود آنهم در فضایى که آزادى بیان و عقیده در آن حاکم باشد.
سازمان مجاهدین تا کنون نه تنها در هیچ میتینگ و جلسه پرسش و پاسخى شرکت نکرده است بلکه به هر کس و یا هر گروه و جریان سیاسی که خواستار برگزارى چنین جلساتى شده اند یا بى اعتنایى کرده اند و یا آنها را با تهمت و مارک هاى قلابى مورد حمله و هجوم قرار داده اند.
سازمان مجاهدین تا کنون با اعمال و کارکرد خویش ثابت کرده است که هیچ تمایلى براى شرکت در جلسات پرسش و پاسخ ندارد و بلعکس تمامى سعى و تلاش خود را میکند که با روشهاى کاملا غیر دمکراتیک حتى مانع ورود منتقدین به میتینگهاى نمایشى خود شود تا مبادا از طرف منتقدین مورد سوال قرار گیرند مثلا در میتینگ نمایشى ویلپنت پاریس که هر سال برگزار میشود بانصب عکسهاى منتقدین فعال مانع از ورود آنان به این میتینگ نمایشى میشوند که کاملا غیر دمکراتیک است.
سازمان مجاهدین حتى تحمل گردهمایى و میتینگهاى منتقدین و فعالین حقوق بشر را نداردو در کشورهاى آزاد و دمکراتیک با حمله و هجوم و ضرب و شتم منتقدین ماهیت مستبدانه و آنتى گونیستى خود را به وضوح نشان میدهد.
حال با چنین اعمال غیر دمکراتیک و مستبدانه و برخوردهاى آنتاگونیستى چگونه این سازمان خود راآلترناتیو دمکراتیک آنهم تنها آلترناتیو میخواند جاى سوال دارد.
این سازمان دهه هاست که از فضاى دمکراسى و دمکراتیک خارج شده و همه مسائل خود را میخواهد با زور و اجبار و تحمیل و خشونت پیش ببرد که بهمین دلیل کاملا منزوى شده و بقاى خود را در خشونت و زور و تهدید و ضرب وشتم منتقدین میبیند.
حال با چنین اعمال غیر دمکراتیک و مستبدانه و برخوردهاى آنتاگونیستى چگونه این سازمان خود راآلترناتیو دمکراتیک آنهم تنها آلترناتیو میخواند جاى سوال دارد!
این سازمان دهه هاست که از فضاى دمکراسى و دمکراتیک خارج شده و همه مسائل خود را میخواهد با زور و اجبار و تحمیل و خشونت پیش ببرد که بهمین دلیل کاملا منزوى شده و بقاى خود را در خشونت و زور و تهدید و ضرب وشتم منتقدین میبیند.
پس نتیجه میگیریم که آلترناتیو شدن یک گروه یا یک جریان سیاسی خودبخودى امکانپذیر نیست و باید این امر در محکمه مردم تعیین و تکلیف شود و این مردم هستند که تشخیص میدهند که چه کسى یا گروهى و یا جریانى میتواند لقب آلترناتیوى را تصاحب کند و با زور و تهدید و تحمیل و خشونت و قلدور بازى نمیشود صاحب لقب آلترناتیوى شد.
حسن پیرانسر