رجوی اکنون دیگر با چه انگیزه ای می خواهد نیروهای سازمان را نگه دارد؟

همه می دانند که رجوی بعد از اینکه با خیانت به بنیان گزاران سازمان مجاهدین رهبری سازمان را مصادره کرد همواره سعی کرده است که با تحلیل های آبکی اش به نیروهای وا رفته و روحیه باخته و مساله دار سازمان کمی روحیه تزریق نماید و به آنها وعده دروغ سرنگونی بدهد و بقول معروف به آنها انگیزه ماندن در سازمان را بدهد. در این رابطه برای روشنتر شدن ماهیت این گروه تروریستی و فرقه گرا نزد افکار عمومی به چند نمونه بطور مختصر اشاره می کنم:

رجوی در سال شصت با بحث و تحلیل لیبرال و ارتجاع به نیروهای سازمان اینگونه القا کرد که رژیم شقه شده است و در آستانه فروپاشی کامل قرار گرفته است. لذا بدون اینکه نیروهای سازمان از کمترین آمادگی بر خوردار باشند ؛ اعلام مبارزه مسلحانه کرد و بعدش هم خودش به فرانسه گریخت و در آنجا وعده دروغین سرنگونی حکومت اسلامی ایران حداکثر ظرف شش ماه را داد و سعی کرد اینطوری به نیروهای سازمان انگیزه بدهد.

بعد از شروع جنگ ایران و عراق ؛ رجوی گفت رژیم ایران در آستانه سرنگونی قرار گرفته است و لذا به عراق رفت و استراتژی خودش را سوار جنگ ایران و عراق کرد و ارتش به اصطلاح آزادی بخش را تاسیس کرد و گفت با جنگ آزادی بخش می خواهد رژیم ایران را سرنگون کند و بر اساس همین تحلیل غلط با شروع عملیات مرزی و سرباز کشی سعی کرد به نیروهای سازمان اینگونه القا نماید که حکومت ایران در آستانه سرنگونی قرار گرفته است.

بعد از شروع آتش بس رجوی دید که دیگر بوی الرحمان ارتش به اصطلاح آزادی بخشش که زایده جنگ ایران و عراق بود بلند شده است و خطر ریزش نیرویی دارد. لذا بدون اینکه نیروهای سازمان از کمترین آمادگی نظامی حتی برای یک عملیات ساده نظامی بر خوردار باشند ؛ آمد تحت عنوان عملیات فروغ جاویدان برای سرنگونی جمهوری اسلامی ایران رفت که بیش از هزار و پانصد نفر کشته و مفقود شدند و بعدش رجوی که شکست نظامی جبران ناپذیر و سختی خورده بود و سازمان با ریزش نیرویی زیادی مواجه شده بود ؛ رجوی مدعی بود که این عملیات بیمه نامه ارتش آزادیبخش بوده است و رژیم ایران زهر خورده است و هیچگاه تن به صلح پایدار با عراق نمی دهد و صلح طناب دار رژیم ایران می باشد و در حالیکه که هیچکدام از دو کشور عراق و ایران تمایلی برای شروع مجدد جنگ را نداشتند؛ رجوی همواره با کشیدن انواع و اقسام تابلو و تحلیل های آبکی سعی کرد این طوری به نیروهای وا رفته و روحیه باخته سازمان القا کند که هر لحظه ممکن است جنگ ایران و عراق دوباره از سر گرفته شود و می گفت ما عقب هستیم و باید زودتر برای عملیات فروغ جاویدان دو آماده شویم و برای بقای سازمان و بطور خاص نیروهای وا رفته سازمان در آستانه هر انتخاباتی در ایران ؛ از انتخابات ریاست جمهوری گرفته تا انتخابات مجلس شورا و شوراها و مجلس خبرگان ؛ رجوی مدعی می شد که این یک سر فصل جدیدی هست و رژیم در سراشیبی سقوط قرار گرفته است و بر اساس همین تحلیل مرتبا دوره های آموزشی و آمادگی تحت عنوان” آ ۷۷″و دوران “سین آ” اعلام می کرد تا اینطوری نیروها را سرگرم کند و به آنها روحیه بدهد.

 در دوران خاتمی هم که نیروها مسئله دار شده بودند و اکثریت شان معتقد بودند که با روی کار آمدن دولت خاتمی رژیم به ثبات رسیده است و دیگر هیچ وقت وعده های سرنگونی رجوی به تحقق نخواهد رسید. رجوی می گفت خاتمی جام زهر رژیم هست و خاتمی به دور دوم نمی رسد و بر اساس همین تحلیل غلط بود که یک بند به انقلاب کذایی مریم تحت عنوان بند ” س ” یعنی سرنگونی اضافه کرد و با راه اندازی عملیات داخله و تیم های عملیات تروریستی و خمپاره باران مناطق مسکونی و کشتن افراد غیر نظامی ؛ گفت ظرف مدت شش ماه باید رژیم را سرنگون کنیم ولی نه تنها چنین چیزی اتفاق نیافتاد بلکه باعث ریزش نیرویی بیشتری در سازمان گردید.

در آستانه جنگ عراق و آمریکا هم رجوی می گفت اگر جنگی در بگیرد ما از فرصت استفاده کرده و برای سرنگونی می رویم و اینطوری سعی کرد به نیروهای سازمان انگیزه بدهد.

بعد از سرنگونی حکومت صدام حسین رجوی سعی کرد با اعلام حرکت موازی با آمریکا و حمایت از گروههای تروریستی نظیر داعش و بقایای حزب بعث عراق تحت عنوان عشایر انقلابی و با دادن وعده های دروغین بر گرداندن سلاح های سازمان توسط ارتش آمریکا به نیروهای سازمان سعی کرد به آنها روحیه بدهد و بر اساس همین تحلیل غلط ؛ تحت عنوان حفظ اشرف و حفظ اموال اشرف و اصرار بر ماندن در عراق تعداد زیادی از نیروهای سازمان را به کشتن داد و همچنین ریزش نیرویی و فرار نیروها از سازمان به اوج رسید.

یکی دیگر از راه های انگیزه دادن رجوی به نیروهای سازمان در طول سیزده سال مناقشه هسته‌ای ایران با قدرت های بزرگ غربی ؛ این بود که همواره می گفت رژیم پای توافق نامه نمی آید و بر اساس همین تحلیل غلط بود که هم سو با سیاست های اسرائیل و جناحهای جنگ طلب در حزب جمهوری خواه آمریکا علیه منافع ملی مردم ایران حرکت کرد و خواستار تحریم های اقتصادی شدید تر و جنگ و ویرانی و خونریزی بود. ولی چنین چیزی اتفاق نیفتاد و حکومت اسلامی ایران با کشور های پنج بعلاوه یک به توافق هسته ای رسیده و رجوی باز هم مثل همیشه تحلیل هایش اشتباه از آب در آمد.

اکنون سازمان مجاهدین در شرایط اسف باری قرار گرفته است و تعداد زیادی از نیروهای سازمان به کشور آلبانی منتقل شده اند و بقیه هم در کمپ لیبرتی در کشور ناامن عراق در انتظار انتقال بسر میبرند ؛ حال با توجه به چنین وضعیت اسف باری که فرقه رجوی در آن قرار گرفته است؛ رجوی با چه انگیزه ای می خواهد نیروها را نگه دارد و تشکیلات قرون وسطایی اش را حفظ کند؟ مسلماً رجوی دیگر حنایش رنگی ندارد و دیگر توان انگیزه دادن به نیروهای وا رفته و روحیه باخته اش را ندارد و لذا ما شاهد ریزش نیرویی بسیار گسترده‌ای خواهیم بود.

علی جهانی، ایران قلم،

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا