درست است که نام سازمان مجاهدین خلق 50 ساله است، اما نیک که بنگریم، سازمان مجاهدین خلق با اهدافی که بنیانگذاران آن برایش قائل بودند، حداکثر تا اواخر سال 1359- آنهم با کش وقوس های پرتضاد – وجود داشته که با غمض عین وتسامح زیاد میتوان آنرا موجودیتی 15 ساله بحساب آورد که اکنون با بلعیده شدنش توسط شخص مسعود رجوی واحیانا افراد مشکوک دیگر- مستقیم یا غیر مستقیم – بکلی خارج ازموضوع و بدور ازموجودیت است!
اینکه کسانی ازباند رجوی پیدا میشوند که این 15 سال موجودیت سازمان حنیف نژادها و… را با 35 سال عمر جریانی که ذاتا به باند وفرقه ای مخرب تبدیل شده، بهم ربط صد درصدی داده وبین این دومرحله " اینهمانی" قایل شوند، ضمن اینکه مبارزات پر نشیب وفراز ومملو ازافت وخیز 15 ساله ی سازمان مجاهدین خلق را بدنام میکنند، برای فرقه ی رجوی حی وحاضر هم کمکی نمیکنند وچرا؟
برای اینکه فرقه ی رجوی دست اندرکار همکاری شبانه روزی با صهیونیزم وجناح هارتر امپریالیزم است و رها نکردن آن 15 سال، این همکاران بزرگ تر رادچار تکدر خاطر نموده وخواهی نخواهی، باین مناسبات گرم فعلی لطمه میزند!!
اگر اینطور است، چرا رجوی ها دچار این خامی شده واین 15 سال متفاوت ازبقیه ی سالها را رها نکرده وباوجود ضررهایی که درطرح این موضوع دارند، بازهم به سراغش میروند؟!
جواب این سئوال دراین موضوع نهفته است که اولا اغلب اسرای لیبرتی بخاطر همکاری با اسرائیل وامپریالیزم به باند رجوی نپیوسته بودند ولازم است که ازگذشته های انقلابی سازمان بلعیده شده که اینک تنها ازنامش استفاده میشود، ذکری بمیان آید تا دچار این سئوال نگردند که فریب خورده اند!
ثانیا جوانان کم اطلاعی وجود دارند که باید با انقلابی نمایی آنها را بسوی خود جلب کرد!
وثالثا با نشان دادن عدد بزرگ 50، باید به دیگر رقبای چریکی قبلا موجود، اجازه نداد که خود را پیش کسوت تر وسابقه دارتر از باند رجوی معرفی کنند که این امر با خصلت عمیقا انحصار طلبی فرقه ی رجوی، جور درنمیآید!!
به هرصورت!
آقای محمود نیشابوری هم جزو کسانی شده که خواسته است دراین آشفته بازاری موجود، دین خود را به مسعود ومریم تابان ادا نموده وبعنوان شاهد، سند انتقال سازمان مجاهدین خلق عملا ناموجود را به نام فرقه ی رجوی امضایی مجدد کرده باشد!
اودرنوشته ای که رسانه های رجوی برایش منتشر کرده اند واین نوشته " 50 سال، مبارزه بی امان، علیه شاه و شیخ تولدی بس خجسته و بزرگ " نام دارد، آورده است:
" آنهایی که اشرف راساختند، آباد کردند، رسم و رسوم اشرفی را جهانی کردند و هزار اشرف در سراسر جهان از آرمان شهدایش پا گرفت و اشرف بر بام جهان ایستاد ".
ما که ازنحوه ی ساختن اشرف وماهیت آن اطلاعات کافی داشته وبه محدودیت های بزرگ آن آگاهیم، اگر این حرف محمود نیشابوری را قبول کنیم، آنگاه باید بپذیریم که جهان چقدر تنگ وتاریک وکوچک است!
درجهانی نسبتا بزرگی که ما زندگی میکنیم، خبری ازاشرفی شدن نیست و اگر آقای محمود نیشابوری
فرد راستگویی باشد، باید قبول کنیم که جهان او که درآن همه اشرفی شده اند، جهانی دیگر وبسیار کوچکتر ازجهان مورد مشاهده ی ماست!
او درتعریف زوجین اول باند رجوی، مینویسد:
" اکنون شیر همیشه بیدار و مهر تابان رهایی مردم ایران می رزمند و پرچم آزادی و رهایی یک خلق در دستان پر توا نشان در اهتراز است. بلی 50 سال اقتدار و سربلندی ".
فعلا این شیر بیدار ومهر تابان رهایی پیش کش خودتان! ما بعنوان ساکنین ایران خبری ازاین رزمندگی ها نداریم!
باشد که ایران مورد نظر آنها نیز، متناسب با دنیای کوچک، تنگ وتاریک شان، بسیار کوچک است!
یا اینکه حتی این ایران کوچک اصلا وجود عینی ندارد و چیزی که بنام ایران میخوانندش، موجودی تخیلی ودرچهارچوب ذهن آنهاست وواقعیت زمینی ومادی ندارد!
نهایت اینکه:
" می دانم، همه فجایع، بلاها، کارتن خوابی، کودگان کار، خودکشیها، اعدام، زندان، اعتیاد،و بیکاری و… باسرنگونی رژیم آخوندی رخت می بندد ".
این کارتن خوابی و…، بجز معدودی ازکشورها- اگر چنین کشورهایی یافت شود- درجهان تک قطبی و سلطه وتابعیت – با شدت وضعفی که دارد- یک حالت عمومی واپیدمی داشته ودرذات این سیستم میباشد!
این پدیده ی غیر انسانی در کشور متروپل آمریکا که اجرای امورشان بدست رژیم آخوندی نیست هم وجود دارد!
شما بدون چیدن این سیستم تک قطبی وسلطه وتابعیت جهانی، با حسن نیت فرضی هم که داشته باشید، موفق به انجام این مواعید نخواهید شد وبدتر اینکه روز وشب، خدا خدا میکنید که این نظام سلطه گر گوشه ی چشمی به شما داشته باشد!!
وحید