همانطور که همگان مطلع هستند رجوی هیچ ارزشی برای جان نیروهای سازمان قایل نبوده و نیست و آنها را جزء اموال شخصی خود می می داند و بر همین اساس همواره آنها را برای حفظ تشکیلات تروریستی خود و حفظ استراتژی ترور و خشونت و حفظ ساختار فرقه گرایانه اش قربانی کرده و به کشتن داده است و همچنین برای رجوی نه تنها همواره حفظ امنیت جانی خودش و همسرش مهمتر از حفظ جان نیروهای سازمان بوده است بلکه پیوسته از جان نیروهای سازمان بعنوان گوشت دم توپ برای حفظ خود استفاده کرده و می کند. لذا در همین رابطه اگر کمی به گذشته سازمان نگاه کنید می بینید که چطور در سال شصت با اعلام مبارزه مسلحانه نیروهای بی دفاع سازمان را رها کرده و به پاریس گریخت و یا در سال شصت هفت در آستانه امضاء قرارداد آتش بس بین ایران و عراق ؛ رجوی برای حفظ خود و استراتژی خودش تحت عنوان عملیات سرنگونی نیروهای سازمان را در تنور جنگ ریخت و باعث شد که بیش از هزار و پانصد نفر کشته و مفقود شوند. و همچنین بعد از سرنگونی حکومت صدام حسین ؛ تعداد زیادی از نیروهای سازمان را به بهانه حفظ اشرف و حفظ اموال اشرف و اصرار بر ماندن در عراق به کشتن داده است و الان هم علی رغم اینکه تمام ارگانهای حقوق بشری و کمیساریای عالی پناهندگان و سازمان های بین المللی و خانواده های نیروهای گرفتار در کمپ لیبرتی عراق خواستار خروج نیروهای سازمان از عراق می باشند ؛ سران فرقه رجوی و بطور خاص رهبری سازمان ؛همچنان روی خط ماندن در عراق و حفظ استراتژی شکست خورده ترور و خشونت اصرار می ورزد و هدفی جز به کشتن دادن همه نیروهای سازمان در کمپ لیبرتی عراق را ندارند. لذا بر اساس دنبال کردن همین هدف ضد انسانی هست که در مقابل انتقال نیروهای سازمان از عراق با بهانه تراشی های مختلف ؛ کار شکنی و سنگ اندازی می کنند و همچنین بخاطر همین هم هست که انتقال نیروهای سازمان به کشور آلبانی بصورت قطره چکان صورت گرفته و افراد خاص و مشخص شده از سوی رهبری سازمان را در گروههای حد اکثر پانزده نفره به کشور آلبانی منتقل می کنند و رجوی در حقیقت بدین وسیله دارد وقت تلف می کند؛ تا به مقاصد سیاسی خاص خودش برسد.
اکنون با این مقدمه ای که حضور خوانندگان محترم عرض کردم می پردازم به موضوع اصلی که ضرورت خروج ساکنان لیبرتی از عراق می باشد ؛ و در این رابطه از نظر اینجانب به دلایلی که نه تنها دیگر ماندن نیروهای سازمان در کمپ لیبرتی عراق ضرورتی ندارد بلکه باید هرچه زودتر به مکان دیگر منتقل شوند به قرار زیر است:
۱) بخاطر ساختار و وضعیت سیاسی عراق:
همه شاهد بودیم که رجوی در زمان صدام حسین با رفتن به عراق و سوار کردن استراتژی ترور و خشونت خودش روی جنگ ایران و عراق و مزدوری برای حکومت صدام حسین از حمایتهای همه جانبه مالی و تبلیغاتی و نظامی حکومت صدام حسین برخوردار بود و رجوی برای اثبات نوکری خودش به صدام حسین در عملیات کردکشی و سرکوب شیعیان جنوب عراق شرکت فعال داشت و بخاطر همین هم مورد تنفر شدید اکثریت مردم شریف عراق دارد. لذا بعد از سرنگونی حکومت صدام حسین مردم عراق و دولت منتخب شان خواستار خروج کامل سازمان از عراق می باشند و حاضر نیستند که دیگر این گروه تروریستی را که برای صدام حسین علیه مردم عراق و مردم ایران مزدوری می کرد و بعد از سرنگونی صدام حسین هم با حمایت از بقایای حزب بعث و گروههای تروریستی نظیر داعش تحت عنوان عشایر انقلابی عراق ؛ علناً در امور سیاسی عراق دخالت میکند را در کشور شان تحمل کنند.
۲) وضعیت اسف بار استراتژی سازمان:
می دانید که رجوی بعد از رفتن به عراق و سوار کردن استراتژی ترور و خشونت خودش روی جنگ ایران و عراق ؛ می خواست که این استراتژی اشتباه را حفظ کند ولی با امضای قرار داد آتش بس این استراتژی که زایده جنگ ایران و عراق بود به بن بست رسیده و شکست خورد و بعد از سرنگونی حکومت صدام حسین و بدنبال آن خلع سلاح و تخلیه کامل اشرف این پایگاه استراتژیکی و ظرف فرقه گرایی رجوی دیگر بطور کامل این استراتژی ترور و خشونت شکست خورده و به قول معروف کشتی خشونت طلبی رجوی به گل نشسته است و دیگر به لحاظ توان نظامی هم سازمان کاملا زیر صفر قرار دارد. بنابراین دیگر هیچ ضرورتی ندارد که در عراق بماند.
۳) وضعیت اسف بار نیروهای سازمان:
می دانید که رجوی که بعد از رفتن به عراق به بهانه عملیات سرنگونی ؛ ارتش به اصطلاح آزادی بخش که در حقیقت ارتش کوچکی برای خدمت به صدام حسین بود را تاسیس کرد و با تبلیغات وسیع و دروغپردازی کلی از اسیران جنگ ایران و عراق را از اردوگاه های اسیران جنگی عراق به کمپ اشرف کشاند و همچنین با فریب و نیرنگ کلی نیروهای خام و جوان را از ایران و کشور های خارجی گول زده و روانه عراق کرد. ولی اکنون بعد از سرنگونی حکومت صدام حسین و تغییر ساختار سیاسی عراق و بر ملا شدن تبلیغات دروغین سازمان ؛ دیگر نه تنها هیچ نیرویی جذب سازمان نمی شود بلکه ریزش نیرویی سیر صعودی داشته و ارتش به اصطلاح آزادی بخشش هم تبدیل شده است به یک شیر بی یال و دم و اشکم. و اکثریت نیروهای گرفتار سازمان در کمپ لیبرتی اکنون بیمار و سالمند هستند و بقول یکی از دوستان این ارتش به اصطلاح آزادی بخش دیگر به خانه سال مندان تبدیل شده است. بنابراین به لحاظ انسانی ضرورت دارد که هر چه زودتر این افراد به یک نقطه امنی منتقل گردند و مورد رسیدگی های لازم قرار گیرند.
۴) وضعیت امنیتی عراق:
مهمترین دلیل ضرورت خروج ساکنان کمپ لیبرتی از عراق ؛ به نظرم ؛ شرایط ناامن کنونی کشور عراق می باشد که با پیشروی های گروه تروریستی داعش که الان مرکز بزرگ ترین استان عراق یعنی شهر رمادی را اشغال کرده است و نزدیک بغداد و کمپ لیبرتی هستند ؛ این کشور اکنون برای شهروندان عراقی هم امن نیست تا چه برسد به ساکنان کمپ لیبرتی. بنابراین بیش از هر چیز دیگری ضروری است که هر چه زودتر این ساکنان کمپ لیبرتی از کشور نا امن عراق به کشورهای امن ثالث منتقل شوند. تا بعد از اینکه در یک شرایط امنی قرار گرفتند ؛ بتوانند برای ادامه راه و آینده خود تصمیم گیری کنند. بنابراین بر اساس همین ما جدا شدگان از فرقه رجوی ؛ بر خلاف نظر سران فرقه رجوی و بطور خاص رهبری سازمان که بر ماندن در عراق اصرار می ورزند ؛خواهان خروج و انتقال هر چه سریعتر ساکنان کمپ لیبرتی از کشور جنگ زده عراق هستیم و از کمپین های فراخوان برای نجات جان نیروهای گرفتار در کمپ لیبرتی عراق حمایت می کنیم و معتقد هستیم که وظیفه انسانی حکم می کند که تمام تلاش و توان خود را برای کمک به نجات جان ساکنین لیبرتی بکار ببریم و از تمامی ایرانیان آزاده و ارگانهای حقوق بشری و کمیساریای عالی پناهندگان و سازمان های بین المللی می خواهیم که به رهبری سازمان فشار بیاورند تا دست از اصرار ورزیدن برای ماندن در عراق برداشته و بجای کار شکنی و سنگ اندازی در روند انتقال نیروهای گرفتار سازمان در کمپ لیبرتی عراق ؛ برای انتقال نیروها به کشور های امن ثالث همکاری های لازم را بکند.
به امید رهایی همه نیروهای گرفتار در کمپ لیبرتی عراق