شاید به جرات می توان گفت سازمان مجاهدین یکی از مخوف ترین فرقه هایی بوده که بشر تاکنون با آن مواجه شده و صد البته فکر نمی کنم تا چندین سال دیگر کسی بتواند خیانتها و جنایتهای این فرقه ضدبشری را براحتی فراموش کند.
ترور و آدمکشی و ربودن افراد و به اسارت گرفتن انسانهای آزاده یا بعبارتی برده داری نوین که سالهاست دیگر انسانها بواسطه آزادی واقعی که برای همدیگر قائل هستند، آنرا به فراموشی سپرده اند که در فرقه تروریستی رجوی هنوز جاری می باشد و تمام موارد بالا شاید گوشه ای از پنجاه سال جاه طلبی سرکرده جنایتکار فرقه رجوی می باشد که هم اکنون نیز به عناوین مختلف به آن ادامه می دهند و کشورهای حامی تروریست بخصوص رژیم صهیونیستی و آل سعود از آن حمایت کرده و به آنها رسیدگی می نمایند.
در اوایل انقلاب اسلامی سران سازمان مجاهدین به عناوین مختلف خواستند انقلابی را که مردم با خون و دل و دادن هزاران شهید و سرنگونی طاغوت زمانه بدست آورده بودند را براحتی بدزدندو مسیر آن را آنگونه که خود میخواهند تغییر دهند که صد البته امام عزیزمان همان موقع پی به اهداف کور آنها برده و سرکرده این گروه تروریستی را کنار زدند و با یک حرکت بسیار تیزهوشانه تمامی خیانتهای این جنایتکاران را برملا ساختند که همین عمل آگاهانه رهبر کبیر انقلاب باعث شد تا این جنایتکاران دست به سلاح برده و بر علیه مردم مظلوم کشورمان جنایتها و ترورهای بیشماری انجام دهند که تعداد آنها به بیش از 17000 نفر می رسد.
ربودن فرزندان خانواده ها و به اسارت گرفتن افرادی که جهت کار به کشورهای همجوار رفته بودند، از مبتدی ترین جنایتهای سران سازمان مجاهدین می باشد که شاید تا به امروز نیز در برخی کشورهای وجود داشته باشد که باز هم همین خیانتکاران باعث و بانی آن می باشند.
اگر بخواهیم در رابطه با جنایتهای سران فرقه رجوی از زبان افرادی که از این سازمان مخوف بیرون آمده اند سخن بگوئیم که دیگر باید تمام روز و شب را به خواندن مطالب آنها که جنایتهای بسیاری بر انها گذشته مشغول باشیم و تنها می توان به عمر تباه شده آنها اشاره نمود که دیگر هیچ چیزی جایگزین آن نمی تواند بشود، عمری که شاید بسیاری از زندگیها را از هم پاشانده و جان تعداد زیادی از پدران و مادران را از بدن ستوده که عامل تمام این جنایتهای ضدبشری و خیانتهای جانسوز فقط شخص مریم عضدانلو و مسعود رجوی خائن می باشند که باید هم در این دنیا و هم در جهان آخرت جوابگو باشند.
و اما نوبتی هم که باشد نوبت به حامیان این گروههای تروریستی میرسد که چگونه با وجود برقراری نظم جهانی و مبارزه با تروریسم، به عناصر سازمان مجاهدین که جنایتهای آنها بر تمامی مردم آزاده جهان ثابت شده می باشد، اجازه تردد آزادانه در کشورهای خود را می دهند، در صورتیکه می دانند این خائنین چه جنایتها و ترورهایی که نکرند؟
آیا کشورهایی که از برقراری حقوق بشر، فقط نام آن را بعنوان سیاست با خود یدک می کشند، نمی دانند تروریستهایی مانند فرقه رجوی که بیش از سه دهه اقدام به ترور و آدمکشی نموده اند، اکنون به ظاهر با کنار گذاشتن اسلحه (که البته ذات درنده خویی آنها هنوز سر حال است) می خواهند به اهداف پوچشان برسند و مثلا برای براندازی حکومت مردمی ایران اقدام کنند؟
سران سفاک و درنده خوی رجوی هر چند امروزه به ظاهر آرام شده اند، ولی زمانی که دو نفر از پدرانی که دختران آنها در چنگال این دیو صفتان گرفتار شده، بعنوان اعتراض به مقر آنها در کشور فرانسه که مهد این تروریستهاست نزدیک میشوند، چگونه آنها را با مشت و لگد بدرقه می کنند، پس آزادی بیان و حقوق مساوی انسانها که توسط همین کشور فرانسه ادعا میشد چه شده که اینگونه ارازل و اوباش رجوی خائن در روز روشن به کتک کاری انسانها می پردازند؟
اصلا در دنیای غرب حقوق انسانها رعایت می شود که قاتلین 17000 نفر انسان پاک و ساده براحتی در خیابانهای آنها راه می روند؟