در مورد چگونگی تاسیس فرقه و آینده آن مقالات و حرفهای زیادی گفته شده است این بار فردی لب به سخن گشود که نشان از این دارد که درس حقه بازی و فریبکاری را از رهبر جنایت کارش خوب آموزش گرفته است و فکر می کند که با ردیف کردن یک مشت دروغ خود و سازمانش را به اصطلاح مبارز جا بزند.
عباس داوری که در مناسبات فرقه به او کاسه لیس رجوی اطلاق می شود، همیشه حرفش این بود که سعید محسن قبل از اعدام،از مسعود حمایت نموده و باید نسبت به آن وفادار ماند و اکنون سعی کرده راز ماندگاری این فرقه را بیان نماید که باید گفت آنگونه که شما در کله پوکتان ردیف کردید، نبوده و واقعیت فرقه و عملکرد آن نماد دیگری دارد و در واقع باید اینگونه عنوان نمود:
نیم قرن خیانت و جنایت علیه مردم خود
نیم قرن وفا نکردن به عهد و پیمان خود
نیم قرن شلاق و شکنجه کردن افراد مخالف و سوزاندن آنان چه در زمان شاه و چه در زمان کنونی
نیم قرن به کشتن دادن افراد فقط برای قدرت طلبی رجوی ها
نیم قرن سر خم کردن و همکاری با استعمار و امپریالیسم و صهیونیسم
نیم قرن گرفتن کاسه گدایی نزد شیوخ مرتجع منطقه و جنگ طلبان غربی
نیم قرن مورد تنفر مردم بودن به خاطر جنایت و آدم کشی و ترور افراد بی گناه
نیم قرن مجاهدت برای خدایی که اصلا اعتقادی به آن ندارند
این است سازمانی که پنجاه سال خیانت خود را جشن می گیرد و به این همه خیانت علیه ملت خود می بالد البته رمز ماندگاری این سازمان نه بالندگی و شکوفایی بلکه آویزان شدن به دیکتاتورهای منطقه و شیوخ مرتجع و جناح جنگ طلب غربی و امریکایی است و اکنون هم به خوبی شاهد هستیم که چگونه از تروریست های داعش در سوریه و عراق و یمن حمایت می کند.
نویسنده این مقاله از بس دروغگو می باشد یادش رفته که تمام فیلم های وی در موقع گرفتن پول از سازمان اطلاعات عراق و دادن اطلاعات جنگ به آنان موجود بوده و نشان از چهره واقعی خائنین به کشور و ملت ایران دارد.
البته وی اگر قدری صادق بود که در واقع چنین نیست باید بیان می کرد که رمز ماندگاری این فرقه سرکوب در درون تشکیلات و در بیرون همکاری تمام عیار با دشمنان مردم ایران می باشد و باید به این نکته اشاره نمود که کسی برای حرفهای مفت و بی سر و ته شما ارزشی قائل نیست.
وی در ادامه صحبت های خود به کلمه فدا و صداقت اشاره می کند که این در درون فرقه اصلاً جایی ندارد اگر در مورد فدا حرف می زنید عنوان می کردید که رجوی در کجای زندگی خیانت کارانه اش دست به فداکاری زده است در زمان شاه وی که تا خط همکاری همه جانبه با ساواک پیش رفته بود و بنیان گذاران تشکیلات خود را لو داده و باعث مرگ شان شده است، در زمان بعد از شاه هم بطور کامل با دشمنان ایران یعنی صدام و بعد از آن با شیوخ مرتجع منطقه و… همکاری می کند و حتی موقعی که وضعیت عراق خطرناک می شد وی راه فرار در پیش گرفته تا اعضای وی در زیر بمباران کشته شوند.
در مورد صادق بودن رجوی فریبکار تاکنون صداقتی از خود نشان نداده است وی حتی یکبار از خودش انتقاد نکرده و یا بیان نداشت که چرا خط وی در عراق شکست خورده و اکنون خط جدید چیست؟ و چرا این همه سال افراد را با دروغ گفتن در عراق سرکار نگه داشته است؟ البته خودتان بهتر می دانید، چرا که شما مسئولیت داشته اید و در تمام تصمیم گیری های فرقه نقش ایفا می نمودید چه آن زمانی که برای سازمان امنیت و اطلاعات عراق کار کرده و بعد از دادن اطلاعات پول خون کشتن سربازان ایرانی را دریافت می کردید و یا موقعی که عملیات ترور افراد در داخل کشور را به دستور صدامیان انجام می دادید آیا از نظر شما این خط یعنی همان فدا و صداقت که رهبران اولیه سازمان از آن دم می زدند یا خیر؟.
این نکته را هم در پایان باید اضافه نمود از ابتدا این سازمان با ایدئولوژی بنا نهاده شد که به سمت فرقه ای شدن راه می برد چرا که در همان زمان که شما مدعی به اصطلاح مبارزه هستید دوستان شما همدیگر را می کشتند و یا همدیگر را لو می دادند مانند رجوی آدم فروش و یا انشعاب در درون تشکیلات و مارکسیت شدن تعداد زیادی از اعضا.
اگر شما در این زمینه منصف بودید و گذشته سازمان را به صورت کلی و عملکرد آن بعد از پیروزی انقلاب مردم ایران مورد بررسی قرار می دادید، آیا باز هم به این سازمان که مدعی آن هستید افتخار می کردید؟ متاسفانه از بس امثال شما و فسیل های فرقه در درون خود تار عنکبوتی تنیده اید که دیگر قدرت فکر کردن ندارید و ذهن پوکتان جز فرقه به چیز دیگری فکر نمی کند.
آری اکنون فرقه در حالی پنجاهمین سال خود را پشت سر می گذارد که کارنامه او همیشه با خیانت و جنایت علیه مردم خویش می باشد اگر پیر مرد دروغگو فرقه به رهبر تروریست آن می نازد باید گفت که پیشکش خودتان تا هر چه بیشتر او به زن بارگی خود ادامه دهد و شما هم از روی بی غیرتی به آن افتخار کنید.
هادی شبانی