چند سالی بود که خانواده ها برای دیدار با فرزندانشان با کلی مشکلات مالی و جسمی به عراق سفر می کردند تا شاید بتوانند بعد از چندین سال دوری با آنها ملاقات کنند. وقتی خانواده ای به درب قلعه اشرف مراجعه می کرد به مثابه خاری در گلوی رجوی فرو می رفت و در مقابل سران فرقه رجوی عناصر دست نشانده خود را توجیه می کردند که با خانواده ها برخورد تند کنند که دیگر خانواده ای جرات نکند به درب پادگان اشرف مراجعه نماید. با این وجود خانواده ها هر چه برخورد تندتر از جانب فرقه رجوی با آنها می شد تصمیم شان برای آزادی فرزندانشان مصمم تر می شد.
فرقه رجوی طی رفت و آمدهایی که خانواده ها به اشرف مراجعه می کردند انواع بر چسب های مزدوری و اطلاعاتی و ساندیس خور را به آنها می زدند و با قلاب سنگ توسط عناصر توجیه شده خود به سمت خانواده ها سنگ پرتاب می کرد در این رابطه چند نفر از خانواده ها زخمی شدند.
حرف خانواده ها این بود که ما خانواده ها تا آخر ایستاده ایم و برای دیدار با فرزندانمان تمام این مشقتها و فحش و ناسزاهای زشت و رکیک فرقه رجوی و گرمای طاقت فرسای عراق و… را تحمل خواهیم کرد. و واقعا همین شد خانواده ها کاری با فرقه رجوی کردند که ارکان رجوی در پادگان اشرف لرزید و در پیامهای کاست رجوی برای روحیه دادن به اعضای خود، می گفت که این ها خانواده شما نبوده و دشمنان شما هستند.
سران فرقه رجوی تشنه خون خانواده ها بودند. تردد خانواده ها دور پادگان عنکبوتی اشرف باعث شده بود که اسیران ذهنی و فکری فرقه رجوی روحیه خود را از دست بدهند و اقدام به فرار از پادگان اشرف کنند و این برای فرقه رجوی یک شکست بود مادامی که خانواده ها در کنار پادگان اشرف بودند فرارها ادامه داشت و از کنترل سران فرقه خارج بود. در این رابطه بایستی به خانواده ها دست مریزاد گفت که سختی های زیادی در عراق متحمل شدند و در نهایت پادگان عنکبوتی اشرف به تعطیلی منجر شد و تا ابد به زباله دان تاریخ پیوست و بقیه اعضای فریب خورده این تشکیلات تروریستی به کمپ لیبرتی در بغداد منتقل شدند تا به صورت گروه گروه از آنجا به کشورهای اروپایی اعزام شوند.
اما این پایان کار نبود و خانواده ها هنوز مصمم برای بازگشت و جدایی فرزندانشان از فرقه رجوی و زندان ذهنی و فکری تشکیلاتشان هستند به همین منظور دومین سری از خانواده ها از استانهای یزد، خوزستان و خراسان رضوی جهت دیدار با خانواده شان و ملاقات حضوری جلوی درب قراگاه لیبرتی حضور یافتند تا شاید بتوانند با تحمل تمامی سختی ها یک بار دیگر فرزندانشان را ببینند و آنها را در آغوش بگیرند.
انجمن نجات مرکز مازندران ضمن حمایت از این خانواده های دردمند آرزوی بازگشت همه اعضای ذهنی و فکری تشکیلات فرقه ایی رجوی را به دنیای آزاد و شروع زندگی جدید در کنار خانواده های شان را خواستار است.