خطاب به رجوی: تو هیچ ربطی به امام حسین و عاشورا نداری!

تاسوعا و عاشورای حسینی برتمامی شیعیان جهان تسلیت باد!
از حدود سالهای 1371 بود که در قرارگاه های سازمان٬ مراسم عزاداری و سینه زنی برپا شد! تا قبل از آن٬کلا برپایی چنین مراسمهایی درسازمان نه تنها انجام نمیشد بلکه این مراسمات را حتی ارتجاعی هم میدانستند! اما به یکباره فیلمی از مراسمی برایمان با حضور مسعود و مریم رجوی پخش شد که تعدادی از بچه ها درحال سینه زنی و نوحه خوانی بودند و بعد از آن هم خود رجوی شروع به صحبت کرد که بایستی این آیین را از دست رژیم خارج کنیم و امام حسین متعلق بماست وخلاصه از بعد از آن بود که هرساله تاسوعا و عاشورا٬سینه زنی و نوحه خوانی برپا میشد!
معمولاهم یا با خود رجوی نشستی داشتیم یا نوار های ویدئویی صحبتهای رجوی درخصوص فلسفه عاشورا پخش میشد.رجوی در آن نوارهای ویدئویی٬ بصورت مفصل٬واقعه عاشورا و کلا فلسفه عاشورا را تشریح میکرد و از پایداری امام حسین(ع) و حضرت عباس(ع)٬سخن میگفت! او آنچنان ماهرانه از روزهای تاسوعا و عاشورا صحبت میکرد که پنداری خود شخصا بوده و دیده و اکنون در حال بازگو کردن آنست! رجوی٬ تسلط بسیار بالایی در تصویر سازی و عینی کردن موضوعات مختلف داشت! بسیار خوب سخن میگفت و میتوانست موضوعات مختلف را طوری بهم مربوط کند که شنونده بطور ناخودآگاه٬آنچنان خود را تحت تاثیر صحبتها ببیند و آنچنان همزادپنداری کند که بعد از آن٬ هرگونه اقدامی را بدون فکر کردن و بدون اندیشیدن به عواقبش٬میتوانست که انجام دهد! مثلا همیشه بعداز اتمام صحبتهایش در خصوص کربلا و عاشورا و  امام حسین و یارانش٬موضوع به داستان خودمجاهدین و رژیم ختم میشد و میگفت: اکنون زمانه ما درست مانند زمانه امام حسین است! میگفت: ما در اقلیت هستیم و رژیم٬تمامی امکانات کشوری و لشکری را در اختیار دارد.ما در  اوج مظلومیت و تنهایی قرار گرفته ایم و رژیم در منتهای سبوعیت٬ظلم میکند و… و آنقدر صغری – کبری میکرد و آنقدر پای موضوعات مختلف را وسط میکشید که خود میشد باستغفارامام حسین که در این زمانه مظلوم گیر افتاده است و هرکس که در جنگ و در فدای حداکثری خودش در راه رجوی٬کم بگذارد٬خیانت به خدا و خلق کرده است و در اردوی یزید و شمر و معاویه قرارگرفته است!
واقعیت اینست که اگر امام حسین٬بعد از هزارو سیصدسال٬همچنان در قلب مردم آزادیخواه جهان همانند یک خورشید درخشان میدرخشد و اینگونه مردم به او اعتقاد دارند! اگر حضرت عباس(ع) آنچنان برای مردم مقدس است که سیمای یک سوگند را بخودگرفته است٬بدلیل پایداری بروی اصول و اعتقاداتشان بوده است! بدلیل اینکه نه لشکر چند هزار برابری دشمن بروی آنها تاثیر گذاشت٬ و نه تشنگی جانکاه و نه بی تابی نوزادان و اهل بیتش! امام حسین(ع) اگر ذره ای در ایمانش سستی داشت٬خیلی راحت و خیلی موجه میتوانست با دشمن بنوعی کنار بیاید و بقول امروزی ها تحلیل مشخص در شرایط مشخص کند! اما حضرت امام حسین(ع) تنها و تنها خدای خویش را میدید و رسالتی که بردوشش بود! اما٬در زمانه ما هرکس به فراخور حال خویش٬قصد سوءاستفاده و بهره برداری از فلسفه عاشورا بنفع خویش است! رجوی که ذره ای وجود و رادمردی در مرامش نیست ٬ هم از این قائده مستثنی نیست! آنقدر لاف عاشورا وامام حسینی بودن میآمد. آنقدر حرف میزد و عاشورا را از زوایای مختلف تجزیه و تحلیل میکرد. آنقدر تصویر سازی میکرد و همه را به گریه میانداخت که واقعا برای کسانی که شاید به تازگی با مجاهدین و شخص او آشنا شده بودند این تصور بوجود میآمد که اگر شرایطش پیش آید٬رجوی برای شهادت و رسیدن به آرزویش درنگ نمیکند!! ولی مسعود رجوی که بمعنی واقعی کلمه "پز عالی و جیب خالی" بود! همیشه همین که میدید کمی شرایط٬خطری شده است٬بسرعت برق و باد٬اول خودش را و بعد اهل حرم را از صحنه دور میکرد! به اولین و آخرین چیزی که فکر میکرد حفاظت و سالم ماندن خودش بود! و همیشه هم بودند پاچه خوارانی که ماجرا را عکس نشان میدادندکه انگار که (برادرمسعود) در مرکز خطر بوده و خاک برسر نیروها که اجازه دادند که برادر مسعود درمعرض خطر قرار بگیرد!! تخصص عجیبی در عکس نشان دادن واقعیات داشت که یعنی دجالگری!! یکی دو ماه قبل از حمله دوم امریکا به عراق٬نشستی گذاشت و آنچنان از عاشورا و قیام حسین حرف زد که من یکی گفتم این تو بمیری از آن تو بمیری ها نیست و باید کمربندها را سفت بست! اما در اوج ناباوری دیدیم که قبل از اینکه اولین هواپیمای امریکایی ها بسمت عراق پرواز کند٬مانند همیشه و بسرعت برق٬ از خود مریم و تمامی فرمانده هان و مسئولین اصلی سازمان به فرانسه گریختند و خودرجوی هم غیب شد! آری این بود فلسفه فدای تمام عیار و عاشورایی از دید مسعود رجوی! احتمالا منظور آقای رجوی٬(فرار) تمام عیار بسوی خطرناکترین نقطه عملیات یعنی(رودخانه مانش) بوده است!
خطاب به آقای رجوی باید بگویم که تو هیچ ربطی به امام حسین و عاشورا و فدا و هرچه از این قبیل است نداری! تو فقط در حد حرف ولاف هستی و بس.

مراد
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا