دشمنی کینه توزانه و هیستریک فرقه رجوی و بطور خاص رهبری سازمان با کانون گرم خانواده قصه درازی است که مثنوی هفتاد من کاغذ می شود. همانطور که همگان مطلع هستند سازمان مجاهدین هیچگاه به نیروهای سازمان اجازه تماس با خانواده را نمی دهد و از طرف دیگر خانواده ها همچنان در تلاش هستند که با عزیزان شان یک ملاقاتی بکنند. ولی در زمان صدام حسین این کار امکان پذیر نبود. لذا بعد از سرنگونی رژیم صدام حسین و روی کار آمدن دولت منتخب مردم عراق خانواده ها از این فرصت استفاده کرده و برای ملاقات با فرزندان خود راهی عراق شدند. رجوی ابتدا به دو دلیل سعی کرد حساب شده و با کنترل اجازه ملاقات با خانواده ها را بدهد. یکی اینکه از خانواده ها بطور خاص آنهایی که جوانتر بودند عضو گیری کند و علت دیگر اینکه به اخاذی از خانواده ها بپردازد. ولی نه تنها خواب های رجوی در این مورد پنبه دانه شد بلکه علی رغم اینکه با کنترل و حساب شده نیروهای سازمان را برای ملاقات می فرستاد. این ملاقات ها باعث شد که عواطف خانوادگی نیروهای سازمان که توسط رجوی کشته شده بود دوباره زنده شود و من یادم هست که انموقع حتی نفرات با رده تشکیلاتی بالا و در سطح فرمانده یگان ؛ وقتی که با خانواده اش ملاقات می کرد دیگر آن فرد سابق نبود و خلاصه اینکه بقول معروف مسئله دار شده و نهایتا خواستار جدایی از سازمان می گردید. بنابراین رجوی چون دید تیرش در این رابطه به سنگ خورده است ؛ ابتدا سعی کرد نیروها را علیه خانواده تحریک کند و آنها را در مقابل خانواده ها قرار دهد و در این رابطه من یادم هست که انموقع در یک ملاقاتی که در سالن اجتماعات قرار گاه اشرف راه اندازی کرده بود نیروهای سازمان را که به همراه مسولین شان برای ملاقات با خانواده های شان رفته بودند ؛ توجیه کرده بود که به خانواده های خود بگویند که مزدور وزارت اطلاعات هستند ولی این ترفند رجوی هم جواب نداد و جریان مساله داری نیروهای سازمان و بدنبال آن ریزش نیرویی و افزایش فرار از تشکیلات استالینی سازمان اوج گرفت. لذا رجوی گفت دیگر به هیچ وجه اجازه ملاقات خانواده ها با فرزندان شان را نمی دهد و با زبان چاله میدانی خاص خود ش خانواده های شریف را خانواده الدنگ خطاب کرد و حتی علیه آنها کتاب نوشت و مریم رجوی گفت خانواده ها کانون فساد هستند و مهدی ابریشم چی ؛ طراح عملیات تروریستی در سازمان مجاهدین هم گفت که بایستی کانون خانواده را منفجر کرد.
ولی خانواده ها به هیچ وجه کوتاه نیامده و در کنار در کمپ اشرف به تحصن پرداختند و علی رغم اینکه شرایط امنیتی عراق بسیار وخیم بود خانواده ها از هیچ تلاشی فروگذار نکرده و در سرمای استخوان سوز زمستان عراق و در گرمای طاقت فرسای تابستان عراق شجاعانه جلوی درب کمپ اشرف ایستاده و خواستار ملاقات با فرزندان خودشان شدند و رجوی هم برای اینکه صدای خانواده ها به گوش عزیزان شان نرسد بلند گو هایی با صدای بلند اطراف قرار گاه کار گذاشته بود و همچنین نیروهای سازمان را وادار می کرد که با تیر کمان به سمت خانواده ها سنگ پرانی کنند ولی علی رغم همه اینها خانواده ها شجاعانه ایستادگی کردند و باعث شدند که اشرف این قلعه استراتژیکی سازمان تخلیه کامل بشود و بعد هم خانوادهها دوباره بعد از اینکه شرایط کشور عراق بسیار نا امن شد، بسیار نگران سلامتی جان فرزندان خودشان شدند و همه خطرات را به جان خریده و راهی عراق شدند و جلوی درب کمپ لیبرتی تجمع کرده و خواستار ملاقات حضوری با فرزندان خودشان شدند ولی فرقه رجوی وحشت زده از زبان شورای دست سازش اطلاعیه صادر کرد که نیروهای سپاه قدس جلوی درب کمپ لیبرتی تجمع کرده اند و این دروغ شاخدار را گفت تا خانواده ها را مجبور به ترک از آنجا بکند و بعد هم که اخیرا بر اثر تحریک گروههای تروریستی در عراق باعث شد که آن حمله تروریستی توسط یک گروه تروریستی در عراق صورت بگیرد و عدهای از ساکنان کمپ لیبرتی کشته و زخمی شوند.
رجوی در یک لجن پراکنی علیه خانواده های شریف آنها را عامل این حمله تروریستی نامید. ولی خانواده ها علی رغم همه اینها بخاطر اینکه احساس نگرانی برای جان عزیزان شان کرده اند دوباره به جلوی درب کمپ لیبرتی رفته و به تحصن پرداخته اند و خواستار ملاقات حضوری با فرزندان خودشان که حق مسلم شان می باشد هستند و رجوی هم اینبار عدهای از نیروهای سازمان را جلوی درب کمپ لیبرتی آورده تا علیه خانواده ها به فحاشی و ناسزا گویی بپردازند تا شاید خانواده ها را وادار به عقب نشینی از خواسته بر حق شان بکنند ولی تجربه نشان داده است که همانطوری که خانواده ها با ایستادگی شان جلوی درب کمپ اشرف باعث فروپاشی اشرف شدند ؛ لذا مطمئناً اینبار هم با ایستادگی پر شور و شجاعانه شان باعث خروج کامل نیروهای سازمان از کمپ لیبرتی و عراق خواهند شد و در این رابطه جای هیچ شکی وجود ندارد. اما در مورد اینکه چرا رجوی بطور هیستریک و افسارگسیخته علیه خانواده ها دشمنی می ورزد و علت اصلی این دشمنی کینه توزانه و هیستریک علیه خانواده چیست؟
جواب بسیار واضح و روشن است و دلایل مختلفی دارد ولی دلیل اصلی به نظرم اینست که خانوادهها طلسم فرقه گرایی رجوی را نشانه گرفته اند و می خواهند به وسیله ملاقات با فرزندان خود پل ارتباطی آنها با دنیای خارج از دنیای کوچک و حقیر رجوی باشند و عواطف انسانی و عشق به خانواده را که رجوی توسط انقلاب کذایی مریم در وجود آنها کشته است دوباره زنده کنند. لذا این هدف خانواده ها رجوی را بسیار نگران و هیستریک کرده است و اینطوری علیه خانواده ها افسارگسیخته شده است و حاضر است جلوی ارگانهای حقوق بشری و کمیساریای عالی پناهندگان بایستد و قیمت سنگینی را بپردازد ولی تن به این ملاقات ها ندهد. اما در نبرد؛ یعنی لجن پراکنی های بی حد و اندازه فرقه رجوی و تلاش خانوادهها برای ملاقات یقینا خانواده ها پیروز می شوند و رجوی مجبور می شود که تن به شکست بدهد.
مهدی سجودی