این روزها هیچ خبری خوشحال کننده تر از خبر نجات یافتن دوستان اسیر در لیبرتی نیست. هر چند که در ماه گذشته خبر تاسف بار موشک باران لیبرتی را شنیدم ولی این روزها بطور مستمر خبر نجات یافتن بسیاری از اسیران در لیبرتی را می شنوم خوشحال می شوم که دیگر خطری جان آنان را تهدید نمی کند هر چند که بسیاری از این نجات یافتگان هنوز در اسارت فکری این باند مخوف باقی مانده اند. البته ما جداشدگان از فرقه رجوی می دانیم که این کار ساده ای نیست زیرا سالیان طولانی مغزشویی و القای افکار عجیب و قریب به زمان نیاز دارد تا آنها را از فکر و روح پاک کرد.
هیچ چیزی زجر آور تر از خواندن و یا شنیدن پیام های مسعود رجوی خائن و فراری نیست بخصوص بعد از سال ۲۰۰۳ که او و همسر جنایت کارش از صحنه مبارزه فرار کردن یکی در سوراخ موش قایم شد و دیگری به فرانسه گریخت. تلخی این پیام ها در این است که خود این مزدور ترسو و فراری برای کسانی که در میدان مبارزه برای آزادی و دمکراسی ایستاده اند رجز می خواند و آنها را مزدور می نامد. ناراحت کننده تر از همه اینها القاب نا چسبی است که این مزدور ترسوی فراری به خود نسبت می دهد مانند “شیر همیشه بیدار” و یا “فرمانده کل ارتش آزادیبخش” (البته معلوم نیست کدام ارتش) و یا “رهبر مقاومت” و غیره البته که همه ای القاب پوشالی چیزی نیست جز تفکرات پوسیده یک دیکتاتور روانی نیست. این بیماری نسبت دادن لقب های نا چسب مربوط به همه دیکتاتور ها است هر فرد که کوچکترین آشنایی با روانکاوی دیکتاتور ها داشته باشد رد پای آن را در همه دیکتاتورها می تواند پیدا بکند بطور مشترک همه دیکتاتورها خود را “رهبر کبیر …” و یا “بینانگذار …” و یا “فرمانده کل نیروهای …” می خوانند تا بتوانند آن حفره ها و کمبودهای خود را پر بکنند.
بعد از موشک باران لیبرتی مسعود رجوی طی یک پیام با همان شیادی و دجال گری های مذهبی خودش کشته شده ها را به عاشورا نسبت داده و این که افتخار چند روز بعد از عاشورا کشته شدن را به دست آورده اند. بگذریم از اینکه در همان عراق به اصطلاح سرزمین پیامبر در همان روزهای عاشورا داعشی های جنایتکار زیادی کشته شدند. باید از مسعود رجوی فراری پرسید که اگر کشته شدن در عراق و عاشورا افتخار است پس چرا خودت از این افتخار نصیب نمی بری و هر وقت که شرایط سخت و خطرناک می شود فرار را بر قرار ترجیح می دهد؟ و یا آن زن جنایتکار تو که به فرانسه گریخته و در کاخ خودش با پول های باد آورده زندگی می کند به عراق و لیبرتی برود و در سال آینده در خود روز عاشورا کشته شود؟ آیا این افتخاری برای او نیست؟
به کشتن دادن ایرانی ها اسیر در لیبرتی و سخن گفتن از آن برای مسعود رجوی خائن فراری کار سختی نیست زیرا برای مسعود رجوی فراری فقط پول زیاد و زن زیاد داشتن اهمیت دارد تنها رهنمود او این است که اسیران لیبرتی خودشان را برای کارزار های بعدی یعنی موشک خوردن و کشته شدن های بعدی آماده کنند. احتمالا در معامله های بعدی با خدا (البته خدای او کشورهای است که به او پول می دهند) می خواهد کشته های بیشتر تقدیم بکند به گفته خودش “بار خدایا از ما بپذیر”.
با این حال جای خوشحالی باقی است که روند خروج اسیران در لیبرتی ادامه دارد و این انسانهای بی دفاع نجات پیدا می کنند و امیدوارم که این روند سرعت بیشتری پیدا بکند تا همه باقی مانده ها از قتل عام نجات پیدا بکنند.
کریم غلامی