درقانون بودجه دفاعی سال 2016 امریکا همراه با الحاقیه 7 ماده یی مربوط به تضمین محافظت و امنیت ساکنان لیبرتی به امضای اوباما رسید و به رجوی جان تازه ای داد که بتواند روحیه خسته ی افراد دربند در کمپ وحشت زده لیبرتی را تقویت کند و آن ها را خاموش تا مرگ خاموش دیگر، رجوی که همیشه دنبال بهانه ای بوده تا مدت زمانی سر نیروهایش شیره بمالد و آن ها را تشویق به ماندن در عراق بکند و حال دست به دامن امریکا شده تا سناریو تازه ای ارائه دهد تا آرامشی نسبی بعد از حمله موشکی 7 آبان ماه را به کمپ موقت لیبرتی برگرداند.
حال باید دید که امریکا بابت کدام خوش خدمتی رجوی چنین وعده ی دل خوش کنی را به رجوی داده، مگر نه این است که رجوی باید هر چه زودتر نیروهایش را از عراق خارج کند. پس این نشان می دهد که خروج کامل مجاهدین از عراق برای امریکا هم خوشایند نیست.
نیروهای ارتش به اصطلاح آزادی بخش سی سال است در عراق به وعده های پوچ رجوی دل خوش کرده و هیچ وقت ازخود سوال نکرده اند که چرا دروغ های رجوی که هیچ کدام محقق نشده و تمامی ندارد باور می کنند.
این وعده ی جدید رجوی برای آماده کردن افراد نگون بخت برای کارزاری (حمله موشکی) دیگر است.
وجه تناقض آمیز در ایدئولوژیک تام گرا و معطوف به ترور فرقه رجوی آن قدر مشهود است که می توان با ساده انگاری امر تناقض را تقلیل داد. در اینجا که تفکر آزادانه می تواند تناقضات درون مفاهیم جاری در فرقه رجوی را بیرون کشید.
شرایط احاطه شده بر افراد بخت برگشته مستقر در کمپ ترانزیت لیبرتی که تجسم عینی نظریه فاشیستی فرقه رجوی به شمار می رود، وضعیتی است که بیشتر افراد آن در فقر اندیشه به سر می برند و بقیه علیه نظام فکری توتالیز بسته و منجمد و مقررات تحمیلی لیبرتی شورانیده اند.
روابط و وضعیت لیبرتی به تأسی از ذهن بیمارگونه و زشت رهبری آن به نوعی تنظیم و طراحی شده که افراد اسیر در آن از خودشان دور شوند و به ماشین بی ادراک و بی احساس تغییر ماهیت بدهند.
در سیستم فرقه خشن رجوی فردیت و اخلاق انسانی هر دو بی اعتبار و تهی شده اند و فرد تشکیلاتی در این خلاء وجودی وحشتناک که برایش تدارک دیده اند، خود را احساس نمی کند و هر چه می بیند حس می کند که القائاتی است که بطور سیستماتیک به او تحمیل شده است که به جای او می اندیشد و تصمیم می گیرد.
طبق نظریه جدا شدگان از فرقه رجوی اشرف (مقر سابق فرقه) و لیبرتی تافته جدا بافته ای در دنیای مدرن کنونی به شمار می روند، چشم اندازی تیره و تاریک از زندگی آدمی، مکانی غمبار و تأسف انگیز و جایگاهی برای عینیت بخشیدن به گرایشات ذهن بیمار و زشت رجوی در راه ارضاء آن هزینه کردن نزدیک ترین افراد و هم فکران خود ابایی ندارد و هواداران اغفال شده را قربانی امیال جنون آمیز خود کرده است.
جای شگفتی نیست که افراد رها شده از زندان لیبرتی به محض تنفس در فضای آزاد و احساس آرامش، نفرت شدید خود را نسبت به مناسبات خشن فرقه رجوی ابراز می دارند و خاطرات بسیار تلخ خود را بیان می کنند که این مایه ی شرمساری و ننگ برای سران فرقه رجوی است.