شمس الله را از سال ۷۴ بصورت مستقیم از قرارگاه ۲ که فرمانده آن وقت قرارگاه مژگان پارسائی بود می شناختم.
شمس الله گل محمدی از جمله جوانانی بود که در داخل ایران به جرم هواداری از سازمان زندانی می شود و پس از ازاد شدن به عراق می اید.
شمس الله گل محمدی به خاطر داشتن روحیه عصیانگر و مخالفت با شیوه دیکتاتوری و دروغ ؛ دغل رجوی در داخل روابط مناسبات تشکیلاتی همیشه ازطرف سران جنایتکار رجوی داعشی تحت برخورد بود.
شمس الله مثل اکثر اعضاء به خاطر بیگاریهای بی حد و حساب و برده وار که رجوی داعشی از افراد می کشید دچار دیسک کمر بود و اکثر اوقات از شدت کمر درد بصورت خمیده راه می رفت.
شمس الله در مقرقرارگاه ۲ به کارهای مختلفی از جمله در یگان توپخانه و بعضی وقتها در تدارکات ؛ تسلیحات به کارهای یدی سنگین مشغول بود.
شمس الله از جمله کسانی بود که با قاچاق و اوردن یک مشت معتاد و قاچاقچی؛ کلاهبردار ؛ دزد ؛ متجاوز به ناموس مردم و … با سیاست رجوی جنایتکار مخالف بود و دقیق به یاد دارم در سال ۷۵ رجوی با اعلان عملیات راهگشائی و فرستادن تیمهای ترور از عراق به داخل ایران برای عملیات تروریستی شمس الله از بی اثر بودن و غلط بودن تحلیلهای رجوی که می خواست با اعزام تیمهای تروریستی وخمپاره زدن در داخل ایران و ترور چند نفربه خیال ابلهانه اش انقلاب نوین راه به اندازد و رژیم سرنگون بکند سخن می گفت و بارها به خاطر مخالفت با خط و خطوط رجوی جنایتکار مورد برخوردهای تهدید و تحقیر امیزمی شد.
دقیقآ به یاد دارم که از قرارگاه موسوم به انزلی در شهر جلولا یک تیم ۲ نفره برای خمپاره زدن به کرمانشاه اعزام شد که سر تیم سیروس اسدی و نفر همراه سیروس از نفرات تازه وارد معتادی بنام احمد بود که انهم از اهالی منطقه کرمانشاه بود این تیم صبح به هنگام عبور از نزدیکی قصر شیرین به کمین نیروهای مرزبانی برخورد می کند و درگیری رخ می دهد که در نهایت منجر به کشته شدن هر ۲ نفر می شوند.
عصر همان روز همه اعضاء در قرارگاه انزلی برای مراسم شامگاه جمع کردند برای همه سوال شده بود چه خبر شده که می خواهند مراسم شامگاه اجرا کنند!
چند دقیقه بعد از تحویل گیری سلاح و به خط شدن مژگان پارسائی پشت میکروفون قرار گرفت و خبر درگیری تیم وکشته شدن هر ۲ نفر را اعلان و سپس پیام رجوی جنایتکار قرائت کرد همان موقع درچهره خیلی از نفرات ناراحتی و نا امیدی ؛ غم موج می زد و مژگان پارسائی وقتی فضاء حاکم را دید بعد پایان مراسم به سرعت بطرف مقر خود رفت.
از انجا که سیروس اسدی هم اهل ایلام بود و با شمس الله رابطه خوب و نزدیکی داشتند شمس الله از شنیدن خبر درگیری و کشته شدن سیروس در لحظه خیلی ناراحت و عصبی بود. بعد مراسم برای تحویل سلاح به سمت اسلحه خانه می رفتیم که شمس الله با یکی از همشهری های خود که دوش به دوش می رفتند وافشین علوی یکی از فرمانده هان یگان های رجوی جنایتکارکه هم اکنون بعنوان سخنگوی فرقه رجوی داعشی مقیم اوور سوراواز می باشد چند قدم جلوتر از شمس الله و محمد ـ س به سمت اسلحه خانه می رفت که شمس الله رو به محمد ـ س گفت رجوی تا همه را به کشتن ندهد ول کن نیست!
افشین علوی صحبت شمس الله را می شنود و بعد از تحویل دادن سلاح با جمع کردن چند نفراز سرکوبگران (حمید رضا نصر قجر معروف به داریوش نصراز توابین سری اول زندان ـ علیرضا امام جمعه یکی از فالانژهای رجوی داعشی و … جلو سالن دور شمس الله حلقه تشکیل دادند و با فریاد زدن و فحش دادن به شمس الله که چرا گفته رجوی تا همه را به کشتن ندهد ول کن نیست!
افشین علوی با فریاد به شمس الله می گفت به خاطر حرفی که زدی زبانت را از پس گردنت بیرون می کشیم ؛ و مدام شمس الله را به مرگ تهدید می کرد.
چند خاطره از شمس الله بصورت کوتاه بیان می کنم که برایم همیشه درس بوده.
سال ۷۷ در تعمیرگاه بودم که شمس الله با خودرو آیفا وارد تعمیرگاه شد و خواست سرویس فنی روی خودرو انجام بدهد داشتیم با هم روی چرخ خودرو کار می کردیم که شمس الله گفت می خواهم یک موضوعی بگویم اما پیش خودت باشد!
شمس الله پرسید ایا با یوسف (علی اکبر انباز) دعوا یا برخوردی داشتی؟ گفتم نه
شمس الله گفت: یوسف مدتی در نشستها مدعی تو با یکسری محفل میزنی و سعی می کند زمینه یک نشست برای تو فراهم کند!
گفتم شمس الله من با این پزونک هیچ برخوردی نداشتم ولی رابطه کثیف یوسف با یکی از زنان بنام (پروانه ـ ا) دیده ام ویوسف با این شیوه می خواهد زبان من ببندد من به کسی چیزی نگویم.
سپس شمس الله گفت: من هم با این وضعیت رو برو شده ام و گفت: من شاهد کثافت کاریهای اسد الله مثنی با (عذرا ـ ت) بودم و اسدالله هم به خاطر زهر چشم گرفتن از من سال ۷۳ در زندان اردوگاه اشرف بدترین برخورد و شکنجه ها را اسد الله اعمال می کرد.
ــ سال ۷۹ من با کامیون ۶؛ شمس الله و غفور هم هر کدام با کامیونت نظامی ایفا در نزدیکی مرز قصر شیرین بودیم که شب نزدیک ساعت ۱۲ بود خواستم کیسه خواب بردارم بروم پشت ایفا بخوابم که شمس الله کفت بیا تو کابین ایفا بشین می خواهم یک چیزی بهت بگویم!
رفتیم داخل کابین راننده شمس الله گفت سعی کن امشب نخوابی و هوشیار باشی امشب حال و هوای اینجا خوب نیست سعید مهدوی که بعنوان رابط با افسر عراقی امده بود افسر عراقی برگردانند به مقر خودشان!
شمس الله گفت: سعید خیلی اصراردارد که برویم پشت ایفا بخوابیم این می تواند یک تله برای ما باشد!
از شمس الله پرسیدم چه تله ای؟
گفت: اینقدر که این اصرار دارد برویم پشت ایفا بخوابیم وقتی ما خواب رفتیم یک رگبار می بنده فردا می گویند شلیک نا خواسته بوده یک مراسم هم می گیرند تمام!
من وشمس الله از کابین پیاده شدیم دیدم حرفش درست سعید مهدوی انقدر اصرار دارد که ما پشت ایفا برویم مشکوک می زند و فرستادن افسر عراقی به مقرشان هم مشکوک بودن رفتار سعید ثابت می کند و ان شب من و شمس الله و غفور تا صبح کنار خاکریزی که خودرو ها را پارک کرده بودیم نشستیم و همان موقع بی اعتمادی شمس الله به رجوی داعشی با چشم خود دیدم.
شمس الله به دستور مریم قجر با یک سناریو کثیف کشته می شود!
یکی از دوستان که به تازگی از اسارت فرقه رجوی داعشی نجات یافته می گوید:
چند روز قبل از اینکه سری اول از اردوگاه بد نام اشرف به لیبرتی اعزام شوند مریم قجر طی یک پیام به اعضاء نگون بخت خواهان اماده شدن سری اول برای انتقال به لیبرتی می شود.
پیام مریم قجر توسط سران فرقه در یگانها خوانده می شود و شمس الله به پیام مریم قجر اعتراض می کند و می گوید: اگر قرار بود اشرف تخلیه کنیم چرا اینکار از اول نکردیم؟!
چرا این همه افراد به کشتن دادید؟ ایا نمی توانستید همان اول بدون خون و خونریزی جابجائی قبول کنید؟
سپس شمس الله می گوید: رجوی که مدعی بود از سانتی متر به سانتی متر اشرف دفاع می کنیم خودش کجاست؟ بیاد الان دفاع کند!
شمس الله همچنین از سران فرقه باز خواست می کند و می گوید پس آن همه شعار؛ رجوی چی شد که می گفت اشرف کانون استراتژیک ؛ اشرف کانون نبرد و …..
این حرفها طبق معمول خوش ایند سران فرقه نمی آید وهمه می دانند که اعتراض و انتقاد به رجوی و سران فرقه گناه کبیره و نا بخشودنی است!
ان روز شمس الله را به خاطر اعتراض به رجوی و مریم قجر داخل یک بنگال می اندازند و فردای ان روز همه اعضاء باید برای توجیه پیام مریم قجربه سالن عمومی می رفتند.
ولی سران فرقه به دستور مریم قجر شمس الله را به نشست توجیهی نمی برند و مهدی برائی معروف به احمد واقف و علی اکبر انباز با نام مستعار یوسف و سیامک یکی از سران فالانژ رجوی در حضور مژگان پارسائی در زمانی که همه اعضاء در نشست بودند و مقری که شمس الله در ان زندانی شده بود شمس الله را با شک الکتریکی (وصل جریان برق به بدن) به قتل می رسانند
بعد از نشست توجیهی وقتی اعضاء به مقر های خود بر می گردند احمد واقف یک نشست با یک عده از فالانژهای رجوی داعشی برگزار می کند و ادعا می کند که شمس الله فساد اخلاقی داشته!!! و قصد تجاوز به زنی بنام (اقدس ـ ن ـ ا) را داشته و چون اقدس این موضوع را به فرمانده شمس الله اطلاع داده شمس الله برای اینکه پاسخگوی عمل زشت و ضد انقلابی خود نباشد دست به خود کشی زده!
احمد واقف به فالانژهای رجوی می گوید می خواهیم بصورت عمومی به دیگر اعضاء بگوئیم که شمس الله به هنگام کار با برق به خاطر عدم رعایت ایمنی دچار برق گرفتگی شده فوت کرده!
رجوی داعشی و مریم قجرکه فساد اخلاقیشان دربرپائی رقص رهائی ؛ عقد کردن زنان ؛ آماده کردن زنان برای اطلاق خواب رجوی داعشی توسط مریم قجر حرمسرادارشخصی رجوی و توجیه زنان تحت عنوان اینکه رفتن به اطاق خواب رجوی داعشی مثل رفتن به معراج و محرمیت با رجوی! حال می خواهند مخالفان و منتقدان ؛ قربانیان فرقه رجوی داعشی را با القابی که لایق رجوی داعشی و مریم قجر هست به خیال ابلهانه شان خراب بکنند.
به رجوی داعشی و رجوی صفتان می گویم اگر ریگی به کفش ندارید تن به یک ازمایش و معا ینه پزشکی بدهید تا ثابت شود چه کسی مفنگ ؛ فاسد الاخلاق هست وگرنه با نشستن کنار یک زن فاحشه مراکشی معتاد ایدزی و بعد تزریق و دماغی زدن مثل رجوی یاوه سرائی ونوشتن فحش به دیگران برای لاپوشانی کثافتکاریها و گفتن اینکه من انم رستم بود ؛ مادر نزائیده دردی از منجلابی که در ان گرفتار هستید درمان نخواهد کرد.
در نتیجه:
به رجوی ام الفساد هم می گویم مردک پزونک به دستور تو و مریم قجر رحم نزدیک به ۱۰۰ زن نگون بخت دراورده شده اگر ادعا داری رقص رهائی و عقد زنان بصورت جمعی انجام نداده ای پس باید اجازه بدهی ان ۱۰۰ زن نگون بخت توسط پزشکان صلیب سرخ و پزشکان بین المللی و پزشکان ایرانی بی طرف معاینه شوند.
ــ شاهدان زنده از زنان و مردانی هستند که حاضر هستند در هر دادگاهی به جنایات و تجاوزات رجوی داعشی شهادت بدهند رجوی و مریم قجر اگر مدعی هستند هیچ جنایت و تجاوزی در تشکیلات فرقه گرایانه رجوی رخ نداده باید تن به یک مناظره با حضور نماینده گان سازمانهای بین المللی و رسانه های عمومی خارجی و ایرانی با حضور شخصیتها و نماینده احزاب و سازمانهای ایرانی بدهند.
ــ رجوی داعشی در اطلاعیه هایی که صادر می کند مدعی شده بعضی از افراد موارد اخلاقی داشته اند! رجوی این یکی را بر عکس مدعی شده مورد اخلاقی شخص رجوی و رجوی صفتان و توابینی داشتند و دارند که برای لاپوشانی کثافتکاریهای خودشان از ترس رو شدن دست نوشته هایشان به مجیز گوئی رجوی داعشی ادامه می دهند و عمده کارشان به دستور رجوی داعشی گرفتن پاچه جدا شده ها و قربانیان فرقه رجوی و خانواده اعضاء نگون بخت که عزیزانشان در لیبرتی و البانی در اسارت ذهنی و جسمی رجوی داعشی می باشند.
البته نا گفته نماند که این همه جنایت رجوی داعشی در اردوگاه بد نام اشرف وکمپ لیبرتی صورت گرفته که در خاک عراق می باشد و دولت عراق باید قاتلان و جنایتکاران را به هر طریق ممکن به پای میز محاکمه بکشاند و اجازه ندهد سران فرقه رجوی داعشی به راحتی دست به قتل و جنایت بزنند در غیر اینصورت کسانی که در دولت عراق بر اثر فشارهای سفارت امریکا و لابی های اسرائیل از جنایات رجوی چشم پوشی می کنند دیر یا زود باید جوابگوی اعمالشان باشند و مطمئن باشند در تاریخ ایران هیچ وقت جنایات و تجاوز؛ وطن فروشی ؛ مزدوری رجوی و رجوی صفتان فراموش نشده ونخواهد شد و به یقین می گویم رجوی از ترس جوابگوئی تا اخر عمر نکبت بارش از سوراخ موش بیرون نخواهد امد و مریم قجر حرمسرا دار رجوی در ارزوی رسیدن به تخت و تاج و درعالم هپروت بعنوان رئیس جمهور حسرت به دل با اروپا گردی و با نشست و بر خواست با شهرداران سابق ؛ کاندیداهای سابق؛ نماینده گان سابق؛ ژنرالهای سابق ؛ بعثی های سابق ؛ شوهر سابق و با همه سابقون …..و به تازگی با برگزاری مراسم های ختم و رفتن به کلیسا و برگزاری شوء های رو حوضی با شرکت یک مشت رجوی صفتان و جیره خواران که نام ایرانی یدک می کشند و با شرکت فعال کارتن خوابها و عربها و افغانیها و افریقائیها در حال پیشروی و سرنگون کردن هستند و به قدرت دلارهای خونین صدام ملعون و شیوخ مرتجع عرب به تکرار مزخرفات و یاوه گوئی صدور اطلاعیه ادامه می دهند. خخ