انچه مسعود رجوی درسال گذشته پشت سرگذاشت سالی بسیار دهشناک برایش بود وسالی که پیش رو دارد اضمحلال امپراطوریش خواهد بود. مسعود رجوی از انجاییکه همیشه عادت داشته درچند جبهه نبرد داشته باشد وازانجاییکه همیشه خود را فرمانده فاتح این میدانها معرفی می کرده، همیشه تشنه جنگ و ستیز بوده است. اما همه ما بخوبی بخاطرداریم که در سال گذشته میبایست تمامی ویا نه نصف گفته های مسعود رجوی جامه عمل بپیوندد وباز ثابت کند که تنها رهبر بلاعوض این جنبش هماناخودش است وباز ثابت کند که تحلیلهایش مثل گذشته به جامه عمل میپیوندد وحقا همانا صاحب الزمان و رهبری است که تمامی حرفهایش درست بوده… ولی!!
آری! همان مسعودرجوی را دارم میگویم که بعدازسرنگونی صدام همه تحلیلهایش درست از آب در آمد. همان مسعودرجوی را میگویم که همیشه سرحرفش ومرزسرخهایش ازخودش مایه گذاری کرده.همان مسعودرجوی را میگویم که میگفت: چواشرف نباشد تن من مباد“
چرا این مقدمه را نوشتم برای اینکه درسال گذشته میبایست فاتح این میدان مسعود رجوی میبود ولی سیرحوادث این را به خوبی اثبات کرد که مسعود رجوی علاوه براینکه یک عروسک ومزدور مواجب بگیر بوده، بلکه عاملی بوده که در برهم زدن امنیت منطقه و بسیج و سازماندهی بقایای صدام حسین به عنوان نیروی کمکی داعش نقش محوری داشته است.
سال گذشته سالی بود که می بایست طبق تحلیل های آبکی مسعود رجوی و خوش خدمتیهایی که کرده بود میبایست درصفحه شطرنج سیاست ایران صورت مسئله عوض میشد و جنگ در منطقه در دستور کار قرار می گرفت و رجوی و افراد فرقه نیز به عنوان مزدور و سرباز صفر مورد توجه بیشتری قرار می گرفتند، اما نه تنها این نشد، بلکه اربابان تصمیم بگیرند که خود مسعودرجوی را ازصحنه خارج کنند و بعد از اشرف، لیبرتی را نیز دیر یا زود از دست بدهد. حال پرسش این است که مسعود رجوی سال آینده کجا را از دست خواهد داد؟ آلبانی یا قلعه اوورسورواز فرانسه؟
اما نقطه عطف سال گذشته داستان هسته ای ایران بود که طبق گفته ها و صرف هزینه های کلان که مسعودرجوی درجوامع بین المللی و غیر بین المللی داشته و صد البته حمایت چند ده میلیونی درایران را پشت خود داشته (به سیاق همان خبرهای منتشر شده مجاهدین مبنی بر حمایت ۵ میلیون شیعه عراقی از مسعود رجوی) و همچنین وخوش خدمتی های مسعود رجوی قاعدتا میبایست صورت مسئله عکس می شد و توافق هسته ای ایران وغرب به سود مسعودرجوی این دزد وچوپان درغگوتمام میشد.
سوالی که خودم از خودم پرسیدم این بود که براستی چی شد؟ ایا باید بعدازاین به این امر ایمان داشت که دیگرایران تثبیت شده است؟
اگرایران تثبیت شده پس باید مسعودرجوی اخرین لحظات عمرتشکیلاتی خودش را سپری کند؟
درگرماگرم ان روزها وافشاگریهایی که مسعودرجوی شبانه روزی انجام میداد که در فلان نقطه سایت هسته ای افشا شد و در فلان نقطه چه چه و ارائه مدارکی که حتی دست هیچ سرویس اطلاعاتی با دراختیارداشتن ماهواره ها ورصد کردن شبانه روزی نبوده می بایست توفق هسته ای که قرار بود طناب دار رژیم باشد به درازا می کشید و ضخیم تر می شد که گلوی رژیم را خفه کند ولی همه مردم ایران وجهان دیدند که که شش قدرت درجه اول دنیا به این ماراتن نقس گیر پایان دادند و هم ایران و هم آنها نشان دادند که برعکس تبلیغات رجوی گفتگو به جای جنگ چاره ساز است.
سوالی که من ازخودم کرده بودم این بود که این توافق بین ایران و غرب چه پیامی می تواند داشته باشد؟
بعد از داستان هسته ای و آغاز داستان برجام وسیرحوادثی که درتمامی جبهه ها بود ونقش افرینی های مسعودرجوی درقتل وجنایت وتشویق به کشتارمردم ودخالت اشکارا درمسایل حکومتی دیگر کشورها از جمله عراق، یواش یواش من به سوالی که ازخودم کرده بودم رسیدم…
بعدازکشتار شهریور سال ۹۳ وبعدازاینکه مسعودرجوی دردرون مناسبات به مرگ ایدئولوژیک رسید وبعدازان اربابان مسعودرجوی تصمیم خود را گرفتند.
بعدازبرملاشدن ذات مسعودومریم رجوی که فقط وفقط یک عنصری بودن برای برهم زدن ارامش منطقه وعناصری بودن که کارهای اربابان خودشان را دراین منطقه تسهیل کنند.
بعدازان همه ریزش وبزرگترین سیلی تاریخی که مسعودرجوی خورد و افراد برجسته مجاهدین و شورای دست ساز او به نام شورای ملی مقاومت از آن جدا شدند.
بعدازبرملا شدن زندانها وشکنجه گاهایی مخفی، بعدازبرملا شدن مرگهایی مشکوکی که به دست وفرمان شخص مسعودرجوی داده شده بود، بعد ازتو دهنی بزرگ سیاسی خوردن ازمجامع اروپایی و پشت کردن به مزدورانشان، بعدازانکه مسعودرجوی نشان داد که مرد میدان نیست و اشرف که بالاترین مرزسرخ خودش ودیگران بود را دودستی تقدیم کردو برای همه به خوبی بارزکرد که لیاقت فرماندهی را ندارد هیچ بلکه توان نگه داری یک تعداد نفرات را هم ندارد واختیاری ازخودش ندارد وتمامی حرفهاوگفته هایش را به اودیکته میکردند، اری بعدازریزش درلیبرتی، بعد ازا ینکه خانواده های قربانیان برای دیدار فرزندان اسیرشان در لیبرتی به عراق امدند و مسعود رجوی گفت خانواده الدنگ.
و خلاصه بعد ازاینکه ملت ایران زیر فشارهای اقتصادی کمر خم نکردند و پیروز این میدان بودن و یک تودهنی دیگر به مسعودرجوی نثار کردند، باید منتظر بود که بعد از اشرف و لیبرتی مسعود رجوی چه خواهد کرد؟ من فکر می کنم چیزی بعنوان تفکر رجویسم دوام نخواهد اورد و این اندیشه به گل نشسته است.
احسان بیدی