بعد از 27 سال که چشم انتظارهای عزیزش به ملکوت اعلا پیوستند و برادران و خواهرانش چشم به راه او بودند، بالاخره در روز گذشته تلفن قربان بصدا در آمد و صدایی از ان طرف با او صحبت می نمود که بعد از انکه خودش را آشور معرفی نمود، برادر مات و مبهوت ماند و بیشتر وقتی برادر گمشده اش به او گفت که من ازاد شده و در هتل میباشم دیگر تاب و توان خود را از دست داده و با صدای بلندی شروع به گریه نمود که باعث شد اهل خانواده با فهمیدن موضوع همگی به سمت تلفن بروند تا صدای یوسف گمشده خود را بعد از نزدیک به سه دهه که در اسارت سنگدلترین و جنایتکارترین سازمان موجود حال حاضر گرفتار شده بود را بشنوند.
آشور با صدایی مملو از شور و شوق میگفت پدر و مادر چطور هستند و من دلم برای مادرم خیلی تنگ شده که اشک تمام حضار را در آورد، چرا که هر دوی انها با چشم انتظاری و درد فراوان از دوری فرزندشان رخت از دنیا بسته بودند و اکنون برادرش مانده بود که چگونه این خبر را به او برساند، ولی با هزار بار خدا خدا گفتن موضوع را به او رساندند که باعث رنجش او شد و آهی مملو از درد و ناراحتی کشید.
آری آشور ورشی توانسته بود بعد از 27 سال که در اسارت شیاطین انسان نمای سازمان مجاهدین و بدست شخص مسعود رجوی تروریست از دیدار پدر و مادر و آزادی که تمامی انسانها میبایست به اندازه برابر از ان استفاده مینمودند، گرفتار شده و تمامی عمر و جوانی خود را به خاطر هرزه گری و خوشگذرانی سرکردگان سازمان مجاهدین یعنی مریم عضدانلو و مسعود رجوی جنایتکار از دست بدهند.
انجمن نجات استان گلستان با عرض تبریک به خانواده بزرگ انجمن نجات و بخصوص خانواده ورشی که در راه رهایی برادرشان زحمات زیادی کشیده و به همت آنها توانستند وی را از چنگال سازمان تروریستی و ضدبشری رجویها نجات دهند، از تمامی مجامع بین المللی درخواست دارد تا برای رهایی هرچه سریعتر زندانیان فرقه رجوی اقدام عاجل نمایند.