به مناسبت سالگرد درگیری نظامی در روستای سیاهکل گیلان سر دسته گروهک اقلیت یکسری کلماتی را سر هم کرده و بعد هم آنرا جمع بندی نموده که پرداختن به آن اباطیل خالی از لطف نیست.
اگر کسی از وضعیت و سابقه به اصطلاح مفت خوری مهدی سامع اطلاع نداشته باشد فکر می کند که وی چیزی در چنته داشته که اکنون لغز به اصطلاح سرنگونی سر می دهد.
اگر وی به سابقه نیروهای چپ مارکسیستی می نازد و اینکه ادامه دهنده راه شان است این موضوع اصلا ربطی به ایشان ندارد و نام بردن از آنها یعنی سوء استفاده تمام عیار .
اگر شما و دار و دسته تان که به تعداد انگشتان یک دست هم نمی رسد این گونه ادعای به اصطلاح سرنگونی و مبارزه!! دارید بسیار خنده آور است و بهتر است که گذشته نکبت بار خود در کردستان عراق را نقد کنید که چگونه به جان همدیگر می افتادید و بعدا برای اینکه راهی برای رفتن به اروپا پیدا کنید نزد رجوی پلید گردن کج کرده تا شما را به همراه زن و بقیه دوستانتان راهی اروپا نماید تا در کنار امپریالیسم شعار مبارزه با او و دیگر ایسم ها را سر دهید.
برای اطلاع باید یادآور شد که رجوی فریبکار که اکنون شما اینگونه سنگ او را به سینه می زنید در نشست درونی اش همیشه دار و دسته تان را مشتی مفت خور و اینکه به بهانه مبارزه طلبی در اروپا لم داده نام می برد حال شما با این گفتار رجوی فریبکار باز هم از مریم قجر این زن داعشی و تکفیری برای چند دلار گدایی نموده تا مفت خورهایی همانند شما بتوانند در اروپا برای چند صباحی راحت زندگی کنند..
در میان اراجیفی که مهدی سامع سر هم کرده یک نکته ای بسیار جالب می باشد و آن این که در روزهای بهمن سال 1357 سازمان وی، از نظر اجتماعی به نیروی دوم پس از نیروهای انقلاب اسلامی تبدیل شد. حال باید کدام حرف را باور کنیم از طرف دیگر رجوی مدعی است که وی به اصطلاح عامل انقلاب در بهمن 57 بوده!! و نیروی اول این انقلاب.، حال حرف کدام یک از این دروغگوها را باید باور کرد.
تازه اگر به فرض محال شما نیروی به اصطلاح انقلاب بودید اکنون در کجا قرار دارید؟ از شما چه مانده است جز تعداد انگشتان یک دست که اکنون پز آن دوران را می دهید؟
از قدیم یادمان هست که وقتی تعداد اعضای شما به ده نفر می رسید دست به انشعاب زده و یک گروه دیگر تولید می کردید و به کشتار همدیگر می پرداختید بهتر است همانند همسرتان فقط دلتان را به پولهای سران فرقه خوش کنید که حداقل این اسم بی مسما از روی شما برداشته نشود.
این خوش خیال که فکر می کند به اصطلاح در غرب برای خودش کسی است اکنون مدعی می شود که ما انتخابات روز 7 اسفند 1394 را تحریم می کنیم. واقعا خیلی خنده دار است اصلا کسی شما را به حساب می آورد و مورچه گان را چه به سیلاب انتخابات مردم ایران. بهتر است شما دلتان را به اینگونه اراجیف خوش کنید چرا که اکنون در دنیای فعلی برای همه روشن شده است و کسی دیگر به ایدئولوژی مارکسیستی اعتقادی ندارد و هر کشوری که این خط را دنبال می کند دنباله رو و سینه چاک غرب شدند. بهتر است شما در همان غرب بمانید و مانند آنان شعار حکومت کارگری و سکولار سر دهید!!.
به مهدی سامع باید گفت که شما مانند دیگر رهبران فرقه فقط تبحری خاص در ردیف کردن یک مشت اراجیف دارید که به درد شما و سران فرقه می خورد. حالا که در اروپا لم داده و حمام آفتاب می گیرید بهتر نبود شیوه و نوع به اصطلاح مبارزه را مشخص می کردید و اینقدر مانند رجوی فریبکار شعار وظیفه به اصطلاح مردم ایران و نیروهای مقاومت سازمان یافته و اینکه ما تمامی اشکال به اصطلاح مبارزه را حق مسلم مردم ایران می دانیم را ردیف نکنید. اگر واقعا شما به این حرف اعتقاد دارید بدانید که مردم ایران از دست شما جانیان خسته شدند و دیگر حتی حاضر نیستند نام کثیف شما را یاد کنند چرا که هم مانند دارو دسته رجوی جنایت کار به زباله دان تاریخ ریخته شدید.
اگر شما در مورد حکومت سکولار و به اصطلاح دمکراتیک و مستقل حرف می زنید واقعا خنده دار است از کدام استقلال حرف می زنید شما که هیچ اراده ای از خودتان نداشته و هر چه که سر دسته فرقه رجوی جنایت کار بگوید باید آن را نشخوار کنید پس دیگر معنی استقلال برای شما ارزشی نداشته و همانند دیگر رهبران تان لاشه ای بیش نیستید که فقط بوی گندتان به مشام مان می رسد.
هادی شبانی