روند انتقال اعضای فرقه مجاهدین به لیبرتی به جایی رسیده است که جان کری وزیر خارجه آمریکا به تازگی درسفری که به آلبانی داشته است، با قول به پرداخت وجوهی علاوه بر مبالغی که سابقا به آلبانی کمک کرده بودند، رضایت دولت آلبانی را در پذیرش تعداد بیشتر یا به قولی باقیمانده اعضای گرفتار در لیبرتی را جلب می نماید.
به هر صورت در پروسه جابجایی از اشرف به لیبرتی که از ابتدا نیز به عنوان سرپل خروج از عراق تلقی شده بود، روندی عادی و معمول کمیساریای سازمان ملل است که در ادامه به خروج نهایی از عراق منجر شده و از قرار معلوم کشور آلبانی به عنوان سرپل بعدی در نظر گرفته شده است.
روال کار کمیساریا در آلبانی در واقع روشی طبیعی و منطقی برای شناخت افراد به عنوان پناه جو و در مرحله بعدی اعطای پناهندگی به تک تک آنها و اسکان در یکی از کشورهای مربوطه خواهد بود.
فرقه رجوی که تاکنون نان تجمع نیروهای خود در عراق را خورده و توانسته است حمایت های پوشالی برای ادامه سیاستهای فرقه ای خود جمع کند و در حال سرمایه گذاری و انحراف مسیر پناهندگی به نفع خود است.
که از قرار معلوم برنامه ایجاد پایگاه هایی جدید در کشور آلبانی را دارد. افراد به محض انتقال به آلبانی در اماکن از پیش تعیین شده مستقر می شوند و اجازه ارتباط با دیگران را برای مدتی نخواهند داشت و در ادامه بر اساس دستور العمل های تشکیلاتی به جلسات مصاحبه با کمیساریا رفته و آنچه را که برایشان دیکته می شود را به کمیساریا تحویل می دهند. هم چنین سران فرقه افراد را مجبور می کنند به کمیساریا بگویند که هیچ کمکی نمی خواهند و هزینه هایشان تماما توسط فرقه رجوی تامین خواهد شد، علاوه براینکه به آنها دیکته می کند که بگویند از ابتدا مجرد بوده اند و خانواده ای ندارند و یا در همان آلبانی درخواست پناهندگی و… را اعلام نمایند. و در عمل " کیس انتقال افراد" خود به خود از طرح کمیساریا خارج شده و تماما در اختیار فرقه رجوی قرار می گیرد.
حال این سئوال مطرح است: تلاش خانواده ها برای آزادی فرزندانشان از قید فرقه رجوی که دلیل اصلی جاکن شدن و تخلیه اشرف بود مصداق از چاله به چاه است؟ آیا مسئله ای حل شده است یا بدتر شده است؟
برای بررسی و فهم داستان باید کمی عمیق شد و موضوع را از زوایای مختلف بررسی کرد.
ادامه دارد…