وقتی به تیتر وحشتناک " سونامی بحران "! که عنوان تفسیر ناصر آبادانی عضو فرقه ی رجوی است نگاه میکنیم، قبل از خواندن بقیه ی متن، گمان میبریم که براستی هم اتفاق بزرگی به قدرت سونامی درحال اتفاق افتادن است!
اما به سراسر متن که توجه میکنیم، متوجه میشویم که رجوی بازهم توفانی را در " آب یک فنجان" برپا کرده ومسئله ازاهمیت چندانی برخوردار نبوده ودر حد و قواره ی نوشته ایست که اسرای ناآگاه لیبرتی را میتواند فریب دهد و یاشاید احمق ها میتوانند استنباط مورد نظر رجوی را ازآن بکنند!
آقا ناصر آبادانی نوشته است:
"…دیدار اوباما به عنوان رئیس جمهور امریکا از عربستان سعودی که باسردی و حتی تحقیر پادشاه سعودی انجام شد، در تمامی رسانه های امریکایی انعکاس یافت، حاکی از آگاهی عربستان نسبت به مواضع اوباما نسبت به رژیم آخوندی است، و قول وقرار های اوباما مبنی بر کنترل رژیم آخوندی، هم هیچ چیزی به گرمی بازار امریکا در عربستان نیفزود ".
همین برخورد سطحی وتحقیر آمیز پادشاه سعودی با اوباما، نشان از توفیق ایران درمذاکرات هسته ایست که عربستان، اسرائیل ودنبالچه ی آنان فرقه ی رجوی، سخت مخالف آن بودند.
قولی که اوباما به عربستان داد مشروط بود ودرآن بر مشارکت ایران درحل بحران های منطقه ای تاکید شده بود که البته عربستان فعلا علاقه ای به حل این بحران ها ندارد وبلکه برتشدید وخامت اوضاع پای می فشارد!
این پافشاری عربستان با واقعیات موجود ازجمله دست بالاتر داشتن جناح واقع گرای حاکمیت آمریکا که فعلا قدرتمند تر ازجنگ طلبان ظاهر شده اند، سازگار نیست ودیری نخواهد پایید که سر عربستان با دیوار سخت واقعیت ها تصادم کند!
آقا ناصر مینویسد:
" در هر صورت،به تصور من این نامه ها برای به در بردن رژیم از شرایط بحرانی است که در منطقه دچارش شده است، اتخاذ تصمیم هایی که اخیراً در سطح کشورهای اسلامی بر علیه رژیم آخوندی گرفته شده است همه دال بر وخیم شدن شرایط منطقه ای رژیم است، و ورود امریکا در این امر و نامه نگاری با رهبر… از این منظر قابل ارزیابی است ".
شما هموطن!
تصور نادرستی ازاوضاع دارید واین کشورهای مرتجع توان ازپا درآوردن ایران را ندارند وآنها درغیاب آمریکا، اعتبار وقدرتی درحد گربه های ولگرد دارند!
هیچکدام ازاینها، بدون رویت چراغ سبز آمریکا قادر به انجام چنین غلط هایی نیستند و زمام داران آمریکای فعلی هم آمادگی شرکت دراین بلبشویی بازی های شیوخ مرتجع را ندارند!
نامه نگاری اوباما با ایران، اتفاقا نشان میدهد که او با قبول غیر ممکن بودن حذف ایران ازمعادلات سیاسی منطقه، دست باین کار زده است!
این هموطن، اینگونه ما را ازکشور بحرین ترسانده است:
"…پارلمان بحرین: منامه علیه ایران و حزب الله اعلام جنگ کرد، بدیهی است این اعلام جنگ نمی تواند بدون هماهنگی های قبلی و لازم با کشورهای عضو اتحادیه عرب و حتی ترکیه و بعضأغرب انجام شده باشد…".
شما هم احتمالا شنیده اید که تمامی وزن وحجم گنجشگ چقدر است تا کله پاچه اش چه باشد!
دولت بحرین برای سرکوب اکثریت مردم شیعه ی این کشور، نیروهای متجاوز عربستان را به خاکش قراخواند وبنابراین تصمیمات پارلمان بی کفایت وضعیف این کشور کم وبیش اشغال شده توسط عربستان، ازاعتباری برخوردار نیست و دارد حرف عربستانی را میزند که خود یک کشور عمیقا وابسته بوده وتنها با حمایت هارترین جناح های امپریالیزم وصهیونیسم جهانی وپخش کردن پولی دربین مردم که حاصل تولید نیست، به حیات غیر قابل افتخار خود ادامه میدهد واین روند نمیتواند طولانی مدت باشد!!
حمید