سلام. امیدوارم حالت خوب باشد و سال خوبی داشته باشی این چندمین نامه ای است که برای شما ارسال می کنم من و مادرت دلمان برای شما تنگ شده است. چندین سال است خبری از شما نداریم. چرا جواب نامه های مرا نمی دهی که از احوال شما جویا شویم. کم و بیش خبرها را می خوانم و تا حدودی می دانم که شما در چه محلی زندگی می کنید. واقعا شما بدنبال چه هدفی هستید ?! در جایی زندگی می کنی حق تماس با ما را نداری انگار که ما حقی به گردن شما نداریم، حتی یک زندانی که به حبس ابد محکوم شده باشد. حق تماس با خانواده خود را دارد این همه سال عمرت را به تباهی کشیدی تا کی می خواهی به تباه کردن عمرت ادامه دهی.
کمی فکر کن من و مادرت نگران شما هستیم و دلمان می خواهد در کنار ما زندگی کنی. نمی دانم همچین روزی می رسد یا نه. اما امیدوارم که آن روز برسد.
انسان به یک زندگی سالم و آزاد نیاز دارد. شما در کمپ لیبرتی فکر می کنید دارید زندگی می کنید. زندگی در چهار دیواری و بدون هیچ هدفی دور خود چرخیدن! تلاش خودت را بکن. یک تماسی با ما بگیر که لااقل بعد از چندین سال صدایت را بشنویم.
امیدوارم هر چه زودتر یک تصمیم درستی برای آینده ات بگیری و آزاد زندگی کنی و مطمئن باش من کمکت می کنم.
امیدوارم به زودی من و مادرت خبر دار شویم که شما به دنبال زندگی خود رفته ای.
پدرت محمد قاسمی