فرار زهره اخیانی یکی از عوامل سر سپار فرقه رجوی به آلمان آنهم با نام مستعار زهره اخویی بیانگر ترس و وحشت فرقه رجوی است که اینگونه آنان را فراری می دهد. جای تعجب ندارد چرا که رجوی هر کدام از نیروها را که بخواهد می تواند از عراق خارج کند اما!!!! سئوال این که چرا پس نفرات ساده و رده پائین را به حال خودشان گذاشته و می گوید منتظرم تا کمیساریا و یا مسئولین امر اقدام کنند. اگر این زنان کاری نکرده اند و جرمی مرتکب نشده اند از چه هراس دارید که با اسم مستعار فراریشان می دهید.
زهره اخیانی که تا قبل از کشته شدن شوهرش یعنی علی نقی حدادی (فرمانده کمال) در سازمان چندان جایگاهی نداشت که بماند نه شهرتی و نه اسمی بعد از اینکه علی نقی با رجوی به مشکل خورد و وی را تحت عنوان مسائل اخلاقی بنگالی کردند و با دادن قرص سیانور ازش خواستند خودکشی کند به زندگی وی پایان دادند. همه در تشکیلات می دانستند وی فردی جدی و از مسئولین سابقه دار رجوی بود ولی چون رجوی می خواست اینگونه حذف شد و در مقابلش از همسرش یعنی زهره خواستند سکوت کند و این حق سکوت هم برای او خیرات زیادی داشت از جمله بعد از این بود که در ستاد فرماندهی رفت و از آن پس وقتی طعم قدرت طلبی را چشید با سر تحت فرمان و کنیز حلقه بگوش رجوی شد واوهم دست در خیلی از جنایتها ی مرتکب شده فرقه سهیم است.وی سال 90دبیر کل مجاهدین شد یعنی بالاترین مسئولیت سازمانی حالا کسی که شوهرش را می کشند جلوی چشمش سکوت می کند کشتن سایرین برایش کاری ندارد و چی را با چه چیزی عوض کرد انسانیت را با بی شرفی و بی غیرتی آری زمانی مسئول ارتباط با آمریکائیها بود و می دیدیم چگونه به خودش می رسد تا جلوی سربازان آمریکائی در بیاید و جلب توجه کند. وی همواره با چاپلوسی و مطیع بودن تلاش کرده مهره با اعتمادی برای مریم قجر و مسعود باشد و عاقبت هم در حضیض ذلت با نام مستعار از لیبرتی فراری داده شد و به آلمان گریخت.رجوی رسم فرار را خوب بلد است چون خودش سالیان است همین کار را کرده است و برای بیرون بردن سایرین از مهلکه هر کاری میکند.چرا که این افراد دارای اطلاعات با ارزشی هستند که اگر رو شود دودمان کثیف رجوی را برملا می کند.زهره اخیانی هم مثال سایرین فرار را بر قرار ترجیح داده و به زندگی خفت بار ادامه خواهد داد فقط این مرحله فرقش این است دیگر شعارها چیز پوچ و مضحکی هست که سر می دهند.