گفتگو با پدر حسن رهنما در بازگشت از لیبرتی

ما که  برای استقبال از این پدر که برای ملاقات فرزندش حسن به لیبرتی رفته بود، در ورودی ترمینال تبریز حاضر شدیم.
روحیه ی بدی نداشت وتنها میگفت که من فرزندان زیادی دارم اما چشم ام همواره دنبال حسن است که متاسفانه برای چندمین بار،  بازهم اورا ندیدم.
همه ی فرزندانم درتبریز، صاحب خانه وزندگی هستند ولی حسن کماکان گرفتار رجوی است.
من درآن بیابان سوزان هرچه دنبال این پسرم رفتم، دادرسی پیدا نشد و موفق به دیدار او نشدم.
آقای حاج بیاض علی  رهنما میگوید که همسرش هم میخواست برود که بیمار بود ومن مانع رفتن او شدم.
او میگوید که ترس من این است که پیری مرا ازپای درآورد و نتوانم حسن را ببینم.
حسن 29 سال است که رفته و هرگز تماسی با من و مادر و بچه ها نداشت و ما همواره چشم انتظار او هستیم.
من و خانواده ام در مراجعات مکرر به عراق، تنها در اوایل کار موفق شدیم ساعتی اورا در کمپ اشرف ببینیم ودیگر هیچ!
مشکل پسر من در خجالتی بودن است و الا او کسی نیست که وابستگی زیاد به سازمان داشته باشد و رجوی ها ازاین خصلت او استفاده کرده ونگهش میدارند.
اوتا این خجالتی بودن خود را کنار نگذارد، بعید است که بتواند ازاسارت سازمان آزاد شود.
درهر صورت، من همچنان درانتظار دیدن او هستم وتا آخرین نفس به دیدن اوتلاش خواهم کرد.
چند تن از خانواده های گرفتار رجوی درتبریز
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا