مصاحبه با سیروس غضنفری (عضو نجات یافته فرقه ی رجوی) – قسمت دوم

س- تاچند روز دیگر، سالروز بنیانگذاری سازمان فرا می رسد. اگر ملاحظات و حرف هایی دراین مورد دارید، بیان فرمایید.
ج- سازمانی که با هدف کسب استقلال وآزادی برای ایران  وتوسط حنیف نژاد ها بنیانگذاری شده بود، با اشتباهات فاحش وخیانت های مسعود رجوی به نقطه ی امروزین رسیده که دراصل استحاله ای است ازیک سازمان وطن دوست به یک فرقه ی منحط ودرخدمت روسا وصاحبان اصلی کشورهایی که دشمن ایران هستند.
من ازاین بابت خیلی متاسفم و متاسف ترم که در آستانه ی سالروز تاسیس سازمان، حرف بهتر ازاینی که زدم، نمیتوانم بزنم که اگر این چنین کنم دروغ گفته ام و خصلت فرقه ای بودن خود را با خود حفظ کرده ام ومن این حالت را برای هیچ انسانی آرزو نمیکنم.
من زحمت زیادی برای ستردن خصلت های فرقوی ازخود کشیده ام و قرار ندارم که بگذارم این خصلت ها برباد رود.
براین تصورم که اگر این اشتباهات غیر قابل جبران وخیانت های مسعود خان نبود، تحت شرایطی، سازمان می توانست درصحنه ی سیاسی کشور حضور علنی داشته باشد.
رجوی  که ازگذشته ها دچار بیماری روان پریشی و کیش شخصیت بود، با دیدن جوانان ونوجوانان بی تجربه که در میتینگ هایش جمع شده وشعار می دادند،  دچار این توهم شد که با این افراد بی تجربه میتواند حکومت را دردست بگیرد وبنابراین در30 خرداد 1360 بطور باور نکردنی دست به سلاح برده و ترورهای زیادی انجام داد. ترورهایی که درتاریخ ایران سابقه و نظیری ندارد!
او با فریب دادن رئیس جمهور وقت، ودرزمانی که کشور غرق درجنگ با عراق بود، دست به تشکیل شورای مقاومت زد وچون انحصار طلبی اش مایه ی رنجش شدید دیگر اعضای شورا و کنار رفتن آنها شد، شورا به موجودی بی یال، اشکم ودم تبدیل شد و ارزش بیشتر از زائده ی سازمان بدست نیآورد.
این مسئله یعنی انحلال عملی شورا وتنها ماندن رجوی!!
رجوی اما، طی سالیانی و بصورت خطرناکی موفق به حفظ تشکیلات- یا بهتر بگویم دست انداختن اعضای سازمان- شد که تمامی این کارها باعث هرچه دورتر شدن سازمان از آرمان های بنیاگذاران خود و تبدیل به ضد آن آرمان ها شد!
دردرون تشکیلات بانام انقلاب مریم به فریب کاری وحفظ موقت والبته اجباری نیرو پرداخته ودرخارج نیز با نام بی مسمای شورا و چرب کردن سیبیل این و آن!
او هرگز به پایان حکومت صدام و سرنوشت خود وسازمان فکر نکرد وزمانی که آمریکا این کشور را اشغال کرد، براین تصور خام بود که با همکاری با این ارباب جدید و دادن وعده ی کمک به این تجاوزگر قهار خارجی و استفاده ازپایگاه  ونیروهای خود درمرزهای ایران وبه خدمت گرفتن آنها برای حمله ی نظامی به کشور، اوضاع بازهم وفق مراد خواهد بود که تاریخ راه خود را رفت وتوجهی باین خام اندیشی های مغز مالیخولیایی رجوی نکرد!
گذشت زمان وبی عملی کادرها واعضاء دربیابان های عراق، افراد را دچار پاسیویزم شدید کرد ودست وپازدن های رجوی برای جلوگیری ازرشد این ویروس بغایت خطرناک نتیجه ای نداد و سرانجام کار او، سر درآوردن نیروهای اغلب بی اطلاع و فرسوده اش ازآلبانی شد که انصافا دراین مورد، خانواده های دوستان گرفتار من درباند رجوی، سنگ تمام گذاشته وعرصه را برای نقشه کشی های طولانی مدت رجوی تنگ کردند!
رجوی بطور احمقانه ای بااین خانواده ها به دشمنی پرداخت و کار خود را درمورد داشتن پایگاه اجتماعی، خرابتر ازآنی که بود، کرد!
س- اگر ممکن است، آینده ی سازمان را بطور تقریبی هم که باشد، برای خوانندگان تشریح کنید.
ج- با وجود اینکه حکومت های عربستان ودیگران، سعی درتقویت این فرقه واستفاده ی موردی ازآن دارند که ازهم اکنون روشن است که بازنده ی نهائی رجوی ها خواهند بود، من آینده ی بد برای رهبری فرقه وآینده ای نسبتا بهتر برای اعضای نگون بخت این سازمان ازنظر رهائی خود ازبند فرقه را پیش بینی میکنم.
اگر مسعود مرده باشد، باتوجه به ذهنیات اعضای هنوز وفادار که کاملا متوجه اوست وبدیلی برای او نمی بینند،  تشکیلات مافیایی رجوی ساخته، دچار آسیب جدی با واکنش های غیر قابل پیش بینی خواهد شد.
دراین صورت افراد پاسیو که به گمان من دراکثریت هستند، فشارهای خود را علنی کرده وعرصه را بر رهبران فرقه که بدون رجوی وآموزش های او معلوم نیست، اقتداری داشته باشند، تنگ خواهند کرد.
از حالا هم کم وبیش روشن است که اوضاع قمر درعقرب خواهد بود اما درهرصورت باید منتظر قطعی شدن خبر مرگ سیاسی یا فیزیکی رجوی شد وآنگاه است که میتوان شاهد تحولاتی در درون تشکیلات شد که حالا کمی تا قسمتی، غیرقابل پیش بینی است.
دراین جنجال بزرگی که براه خواهد افتاد، من آرزوی خیر برای اکثریت پاسیو سازمان مینمایم.

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا