سازمان مجاهدین خلق در سال ۲۰۰۲ طی ملاقاتی با میانجیگری راب سبحانی در آمریکا با شارون و بنیامین الیعازار ملاقات میکند و میپذیرد که آنان بوق تبلیغاتی اسرائیلیها بوده و از امکانات آنان بهرهبرداری کنند. در مقابل اسرائیلیها کمک کنند تا آنان پس از سرنگونی رژیم جمهوری اسلامی به قدرت برسند. شرح کامل این ملاقات و جزییات آن را میتوان در کتاب Target Iran، نوشته اسکات ریتر از صفحه ۲۳ به بعد خواند. آیا حنیفنژادها، مشکینفامها، رضاییها و صدها مجاهد دیگر جان خود را فدا کردند تا امروز خونشان وجهالمصالحه همکاری و نوکری اسرائیل گردد؟
آقای عمر عوس، عضو اتحادیۀ نویسندگان امارات متحدۀ عربی طی مقالهای مفصل و مستند در مورد رابطۀ سازمان مجاهدین خلق و اسرائیل در روزنامۀ الخلیج چاپ امارات چنین مینویسد:
«در فوریل سال ۲۰۰۲، آریل شارون و بنیامین الیعازار و چند وزیر دیگر اسرائیلی به آمریکا آمدند تا دیک چینی و جورج بوش را وادار کنند تا حمله به ایران و اشغال ای« کشور را قبل از عراق انجام دهد. اما آنان موفق نشدند. آمریکاییها بر این نظر بودند که ابتدا عراق و سپس ایران را به اشغال درخواهند آورد!
در این سفر آنان با راب سبحانی، سناتور ایرانیالاصل آمریکایی ملاقات کردند و خواستند گروهی یا سازمانی را که بتواند به مثابۀ بوق تبلیغاتی برای آنان عمل کرده و در مقابل پس از سرنگونی جمهوری اسلامی آنان گروه مذبور را به قدرت برسانند، به آنان معرفی کنند. راب سبحانی ابتدا رشا پهلوی را به آنان معرفی میکند، اما وی پس از شنیدن کم و کیف امور نمیپذیرد و به نوعی میگوید که همکاری او با اسرائیلیها وی را نزد ایانیان بیمقدار و بیحیثیت خواهد کرد. وقتی هیأت اسرائیلی و راب سبحانی از رضا پهلوی ناامید میشوند، آنگاه به سراغ جعفرزاده نمایندۀ سازمان مجاهدین میروند و موضوع را با آنان در میان میگذارند. جعفرزاده و در حقیقت سازمان مجاهدین میپذیرند که در خدمت اسرائیل قرار بگیرند، بوق تبلیغاتی و ابزار سیاستای اسرائیل باشند و در مقابل، پس از سقوط جمهوری اسلامی قدرت را در ایران به دست بگیرند. اسرائیلیها برای نشان دادن حسن نیت به مجاهدین، موضوع مرکز هستهای نطنز را در اختیار آنان قرار داده تا آن را به نام خود و اینکه اعضایشان از ایران به آنان اطلاع داده اند، در اختیار مطبوعات قرار دهند. سپس، سیدالمحدثین آن را با آبوتاب در یک کنفرانس مطبوعاتی اعلام میدارد. در حقیقت اطلاعات مذکور نه توسط مجاهدین، بلکه به وسیلۀ مأموران موساد کشف شده بود. از این زمان سازمان مجاهدی« خلق همۀ سیاستهای خود را علیه رژیم ایران با هماهنگی اسرائیل تنظیم میکند. به این« امید که به زودی در ایران به قدرت برسند.» عمر عوس در قسمت دیگری از مقالۀ خود تحت عنوان «هدف نابودی ایران است» مینویسد: «مجاهدین از اواسط سالهای ۹۰ میلادی با اسرائیلیها همکاری داشته اند، اما [این همکاری] از سال ۲۰۰۲ شکل رسمی میان یک دولت و آنان به خود میگیرد.»
هفدهم نوامبر تاریخدان الجزایری به نام دغیدی، در مصاحبه با الجزیره میگفت: «در سال ۱۹۶۲، وقتی الجزایریهادر پشتیبانی از مبارزات مردم تظاهرات مسالمتآمیزی را سازمان دادند، پلیس فرانسه چند هزار نفر را دستگیر کرد. اما چهارصد نفر از آنان، یعنی نیمی را با گلوله در مغز به قتل رسانید و دستای ۲۰۰ نفر دیگر را از پشت بست و به رودخانه سن انداخت. بعد از چند روز که اجساد متورم شده به ساحل پرتاب رسید، چند روشنفکر فرانسوی اطلاعیههایی در محکومیت عمل پلیس صادر کردند. داستان آمریکا و ابوغریب، اسرائیل و فلسطینیها را همگان بهتر میدانیم.
مگر این موج میلیونی ملت ما شامل کارگران، زنان، دانشجویان که صدها و هزاران کشته و زخمی تقدیم راه استقلال، آزادی و عدالت اجتماعی در ایران کرده اند، هر روز صبح به سفارتخانههای بیگانگان رفته و پیشقسط دریافت کرده اند؟ در کجا استعمار آزادی آورده است؟ آیا رادیو آمریکا، رادیو فردا، رادیو اسرائیل و …. عاشق برقراری آزادی و عدالت در ایران هستند؟
دست به دامن بیگانه شدن روزگار به مراتب سیاهتری را برای ملت ما رقم خواهد زد.
—————————————
۱- اسناد بسیاری در دست است که نشان میدهد مسؤولان عالیرتبه IEA، با مأموران اسرائیلی و آمریکایی رابطه نزدیک داشته اند، به ویژه در مورد مسأله انرژی هسته ای ایران و اینکه چگونه در کار ایران کارشکنی کنند، به طور دایم برنامهریزی میکنند. چندی پیش پاسکال بنینفاس آکادمیسین فرانسوی که در عین حال یکی از مسؤولان مبارزه با اسلحه کشتار جمعی و متخصص خلع سلاح میباشد در مصاحبهای در سایت الجزیره چنین میگفت: «در اروپا یک تمایل ایدئولوژیک در میان رهبران اروپایی وجود دارد تا برای سرپوش گذاشتن بر سیاستهای اسرائیل، مسأله انرژی هسته ایران را خطرناک جلوه داده و مسأله را لاینحل نگه دارند.
۲- دشمنی فرانسه «دمکرات» با ملت عراق را باید در همکاری این دولت با موساد اسرائیل دید. بنا به نوشته نورمان استروفسکی، یکی از رؤسای موساد در کتابی به نام «از راه فریب»، موساد دستگاهی الکترونیکی را در اختیار دانشمندان فرانسوی که در مرکز اتمی عراق در نزدیکی بغداد کار میکردند، قرار داده تا در مرکز نصب کنند و بدین وسیله ردیابی و بمباران مرکز اتمی عراق به وسیله هواپیمای اسرائیلی آسان انجام گیرد.
۳- زندگینامه موشه یعلون دبیر سابق دفاع اسرائیل و وزیر استراتژی دولت اسرائیل، اکنون، در سایت الجزیره به طور خلاصه به چاپ رسیده است. در بخش: «سیر زندگی خونین» در قسمتی چنین آمده است: «موشه یعلون از کودکی عادت داشت بچه سگها و گربهها را میگرفت و با آجر آنقدر بر سرشان میکوفت تا له و لورده و کشته شوند. وی سپس میگفت باید با مسلمانان اینگونه رفتار کرد، به علت این رفتارش در محل وی را «بوگی» لقب دادند، یعنی تانک. استعاره از اینکه تنها تانک جسد انسان را اینگونه له میکند. بعدها که وی ژنرال ارتش و فرمانده و وزیر شد افتخارش این بود که ایدههایش در مورد همسایگان عرب و مسلمانش جامه عمل پوشیده است.» حتماً بسیاری از ما نوع شکنجه اسرائیلیها را در مورد حاجیه تبریزی در خاطرات زندان وی، خوانده ایم. حالا ببینید بسیاری از اپوزیسیونراست و بعضاً «چپ» جمهوری اسلامی چگونه اسرائیل را دوستی دمکرات میخوانند و با این دولت تبهکار برای آزادی ایران همکاری میکنند. اما غمانگیزتر و فاجعهبارتر وضعیت مجاهدین خلق است که با کمک دولت اسرائیل به امید به قدرت رسیدن در ایران است.
نوشته احمد مزارعی