شما سرنوشت خود را با قرائت رجوی بوالهوس می نویسید!

محمود نیشابوری که از پرنویسان فرقه ی رجوی است، این بار – البته مثل همیشه – حرف حسابی برای گفتن نداشته که برای تامین معاش هم که شده، مجبور بوده ترهاتی با عنوان " ما سرنوشت را با دستان خودمان می نویسیم " بنویسد وسایت های رجوی هم که این روزها واقعا حرف کم آورده اند، این نوشته را که خطاب به جان باختگان  کمپ با ذلت تخلیه شده ی لیبرتی است، با سرعت تمام منتشر کند!
او مینویسد:
" آنهایی که روزی پا در مسیر رزم گذاشتند و به ندای راه گوش فرا دادند. آنها که خود حماسه آفرینانی بی باک و ترس و بیم. حماسه پشتِ حماسه، کهکشان پشت کهکشان. فراز پشت فراز. و خالقان این اسطوره چه کسانی هستند؟ با کدام شورِعشقی رزمیدند و جاودان شدند ".
درجواب نیشابوری باید گفت که اینان بدون توجه به تفکر ریشه ای که نبود آن حاصل عدم مطالعه  وبی تجربگی وشعار زدگی است، بجای توجه به این مسئله، خود را درشرایطی قرار دادند که بندی زندان اشرف ولیبرتی شده و فارغ ازاراده ی انسانی و درحالی که زمین گیر مفلوکی بیش نبودند، به خون درغلطیدند ونام این مرگ، مرگی بی افتخار ومفت است که  متاسفانه ارزش توصیف و قلم فرسایی برله  ندارد با توجه دقیق به اینکه ازکشته شدن این چنینی این هموطنان، قلبی  درد نگیرد.
درهرصورت، این نوع مرگ ها، جاودانگی نمیآورد وآنچه که نام دارد، جان باختن بی اراده وخواست قلبی و در عین حال مظلومانه است.
همچنین:
"…شما راه و رسم مجاهدین را به اوج رساندید، و آن چه آفریدید ورای همه حماسه های تاریخ مقاومت است، و با وفای به پیمان، با فدای بیکران، در تاریخ ایران جاودانه شدید، سقف نویی در پرداخت بهاء آفریدید… ".
یعنی اینها که سررشته ی زندگی شان را ازدست داده بودند، درشرایط بی اختیاری موجود، باند رجوی را به کنار زده وبرخلاف آموزه های مسعود که درسلطه وتابعیت خلاصه میشد، دوباره مجاهد شده بودند وما اطلاعی از آن بدست نیآوردیم ویا خمپاره های مشکوک ذیشعور بوده و تنها به این فدا شده ها اصابت کردند؟!
اگر اینطور است و اینها اینقدر فداکار ونترس بودند، چگونه موفق به نوشتن بیانیه ی انشعاب و اعلام جدایی ازباند رجوی وبازگشت به سازمان مجاهدین سابق را نشدند؟!
آخر مگر کسی که قرار است با علم واختیار جان خود را فدا کند، صدها برابر راحتتر وجسورتر ازدیگران میتواند عقاید خود را اعلام نموده وآنگاه بمیرد واگر مخاطبین شما چنین کاری کرده اند، موانع ایجاد شده برسر انتشار مواضع جدید این سی وچند نفر را توضیح دهید؟!!
چرا؟
برای اینکه ما کسی را نمی شناسیم که هم درباند رجوی باشد وهم مجاهد واقعی واگر اینها غیر ازآن بودند که ما سراغی ازوجود مادی شان نداریم، نحوه ی این بازگشت را بما توضیح دهید!!
بنظر می رسد که این قربانیان جنون وجهل وخودکامگی رجوی که نتیجه ی این جنون عدم تخلیه ی بموقع عراق بود، جان خود را بصورت  غیر ارادی وغیر قابل افتخاری ازدست داده اند وبدبختانه نمیتوان این نوع انسان ها را به اوج برد وصفت های قهرمانانه ای برآنان نهاد!
تنها کاری که یک ناظر موشکاف میتواند درمورد این جان باختگان مسلوب الاراده بکند، اظهار تاسف به سرنوشت تلخ آنهاست درکنار تسلیت عمیقی که به خانواده های داغدار این افراد باید گفت. همین!
سعید
 

منبع

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا