این روزها اگر سری به سایت های زنجیره ای فرقه رجوی بزنید خواهید دید که این فرقه تمام عیار مشغول حمله و هجوم و اهانت به جداشدگان است و آنچنان سوزش و گزش از روشنگری ها و افشاگری های همین جداشدگان دارد که مستمرأ اقدام به تهدید و اهانت می نماید.
فرقه رجوی اینک در دو جبهه اقدام به مبارزه و جنگ با این جداشدگان و آزادگان روشنگر نموده.
رجوی از ابتدا جداشده را بریده – مزدور- خائن و خودفروخته وتیرخلاص زن می نامیده و با این القاب سعی در خدشه دار کردن چهره وفعالیت جداشدگان داشته و با این فضا سازی برای تبلیغ منفی اعلام کرده که این جداشدگان به خانواده فشار می آورند و آنها را بالاجباربه پشت درب اشرف و لیبرتی آورده اند و خلاصه در زندان ها تیر خلاص می زنند و…
این چرندیات فرقه ای صرفأ از ترس شکل گیری یک جبهه جداشده آگاه کننده به خانواده ضد رجوی تولید شده است. رجوی چرا ازخود سوال نمی کند که اگر اینها مزدور هستند و به خانواده فشار می آورند چگونه از سال سقوط صدام تا کنون توانسته اند روی نیروهای انقلاب کرده خود او در درون پستوهای اشرف و لیبرتی و آلبانی تاثیر بگذارند و بیش از هزار بینه را از رجوی بکنند و به دنیای آزاد بکشانند.
رجوی چرا از خود نمی پرسد مگر همین تعداد انبوه جداشده ریزشی عملکرد خائنانه خود او نبوده. مگر همین ها نبودند که خود رجوی شعار محقق کردن هزار اشرف وسرنگونی وپیروزی را روی آنها سوار کرده بود.
چطور ممکن است ازمجموع نیروهای رجوی یک دوم آنها خائن و خود فروخته باشند؟
رجوی اکنون از فرط استیصال هر روزی به یک استان و یک انجمن شاخ می زند و از غیظ و کین بیرون زده اش، میزان فشار تحمیل شده از سوی فعالیت جداشدگان را می توان فهمید.
دقیقأ خانواده های اسیران در چنگ رجوی طیف آگاه و هوشیاری هستند که مواضع خود را در این گونه بسیج های رجوی می گیرند و رجوی و ترفند هایش را افشا و رسوا می نمایند.
رجوی دکان و دستگاهش توسط جداشدگان تخته شده و مثل گذشته نمی تواند هرکاری را انجام دهد. رهبری این باند و فرقه مخوف فکر می کند جداشدگان همان نیروهای چشم وگوش بسته درون مناسباتی و تشکیلاتی هستند که بتواند با هر ترفندی سر آنها را شیره بمالد وآنها را بترساند ومجبور به سکوت نماید.
مطمعنأ روزی منحنی فعالیت همین جداشدگان با تقابل نیروها و اسیران درون اردوگاه آلبانی به هم خواهد رسید ورجوی را به پایان خط و بن بست لاعلاج خواهند رساند.