در سال جدید دومین مرتبه است که با پدر دردمند گیلک آقای هوشنگ زاد اسماعیلی معروف به ” بابایی ” که فرزند و جگرگوشه اش داوود را در اسارت رجویها دارد ؛ صمیمانه سعادت دیدار داشتم و از سطح شور و شعور و سواد و ادبیات و فرهنگ بالابلند ایشان عمیقا لذت بردم.
در دیدار قبلی نامه ی بغایت عمیق و تاثیرگذار ایشان تحت عنوان ” دلنوشته آقای زاد اسماعیلی به فرزندش” درتاریخ 24 فروردین 1396 درسایت نجات درج و اطلاع رسانی شده است.
دلنوشته آقای زاد اسماعیلی به فرزندش
در دیدار حاضر آقای زاد اسماعیلی به روال معمول ضمن تقدیر و تشکر از زحمات بی شائبه وبی منت انجمن نجات ؛ بزرگ منشانه انجمن نجات واعضایش را مورد لطف و مرحمت خود قراردادند و آنگاه افزودند: ” آقای پوراحمد امروز خدمت رسیدم تا خودم را تخلیه کنم وبه آرامش برسم. حقیقت یک چشمم گریان ویک چشمم خندان است. گریانم بخاطر اینکه همسرم یعنی مادرداود بشدت مریض احوال است. عمل جراحی قلب در کنار دوبارعمل جراحی چشم با وجود بیماری دیابت بشدت آسیب پذیرش کرده است و شخصا و عمیقا احساس نگرانی میکنم وبرای سلامتی ایشان تا محقق شدن دیداربا دلبندم دست به دعا برداشتم وازشما نیز التماس دعا دارم.”
با شنیدن درد دل جگر سوزش و دیدن اشکهای دیدگانش درآغوشش گرفتم و دلداریش دادم و زیرلب زمزمه کردم ” خدایا این اشکها حرمت دارد و تو خود صاحب این اشکها هستی دعا میکنم براندوه وغم وهجران پدران ومادران وسایراعضای خانواده های اعضای گرفتار در فرقه بدنام رجوی با رهایی یکایک اسیران؛ مهرپایان بزنی وشادمانشان کنی وازتاریخ هم خواستم که به خاطرش بسپارد تا روز حسابرسی که یقینا نزدیک و در دسترس است.
آقای زاداسماعیلی در ادامه با تسلیم و رضا و طمانینه ی درخور تحسین و ستایش برانگیزشان افزودند: ” یک چشمم نیزخندان وخوشحال است بخاطر اینکه یک ایرانی هستم. یک ایرانی وطن پرست که در کنار همنوعانم در وطن عزیزم ایران درکمال آرامش و امنیت زندگی میکنم. ”
وقتی دیدم جنس صحبت شان به نسبت دیدارهای قبل بسیارمتفاوت هستند از ایشان پرسیدم: ” چه شده است شما را و چه اتفاقی افتاده است که از ایرانی بودن تان می بالید و افتخار میکنید؟
ایشان هم در پاسخ به سوالم خیلی کوتاه فرمودند: ” آقای پوراحمد شما بیش از بنده واقفید که ایران و ایرانی دشمن و معاند زیاد دارد ولیکن در مقابل از مردمان بسیار فهیم و آگاه و وطن دوست هم برخوردار است که همواره از برای حفظ وحراست ازارزشهای انقلاب وکشورشان درصحنه حضورفعال دارند ومادامی که این رابطه ملت ودولت درنظام جمهوری اسلامی ایران حاکم است ؛ دشمنان ایران وایرانی ازجمله خرده گروه مجاهدین هیچ غلطی نمیتوانند بکنند. صحت گفتارم را در دو صحنه تجربه کردم. اولین صحنه حضور بی نظیر و ستودنی مردم در راهپیمایی 22 بهمن سال گذشته بود و دومین حضور گرم و صمیمی و سنگین ودشمن شکن درانتخابات روزگذشته تعیین پست ریاست جمهوری ایران بود. شخصا کیف کردم و برخود بالیدم و افتخارکردم که یک ایرانی هستم و در کشور قدرتمند و اسلامی ایران نفس میکشم و زندگی میکنم و از خدا میخواهم امکانی فراهم شود یا که تقدیرآنچنان بچرخد که فرزندانمان ضمن رهایی از اسارت رجویها ؛ به دنیای آزاد و وطن عزیزمان ایران و کانون گرم و پر مهر خانواده بازگردند و زندگی نوینی را در کنار ایرانیان شریف داشته باشند.”