در کش و قوسهای نا تمام بلهوسی مسعود رجوی در زمانیکه در فرانسه اقامت داشت. با ترفند نیاز انقلاب ایدئولوژیک درونی مهدی ابریشمچی را وا داشت تا زنش مریم را طلاق داده و خود با وی ازدواج کرد ، رجوی در قبال این هدیه و به جهت سر پوش گذاشتن به اعتراضات درون سازمانی رده هم ردیفی به اصطلاح رهبری فرقه را تقدیم مریم قجر نمود. که از این دوره تحت عنوان انقلاب ایدئولوژیک درونی برای رهایی زنان یاد می کنند.
پس از اجرای این سناریو مضحک مریم تقریبا همه کاره فرقه شده و با یک کودتای برنامه ریزی شده دقیق تمامی مهره های اصلی مرد که آن زمان عضو اعضای کادر رهبری بودند و اکثریت با گمارده شدن مریم قجر در راس سازمان مشکل داشتند و خطر جدی برای مسعود و زنش به حساب می آمدند از صحنه قدرت حذف شدند. عطش قدرت رجویها فقط به این نمایش دروغین ختم نشد و پس از مدت کوتاهی رجوی به این فکر افتاد تا به اصطلاح دولت در سایه تشکیل دهد، و با یک انتخابات تمام اتوماتیک و دمکراتیک از نوع رجوی رئیس جمهور آینده دولت سایه را نیز انتخاب کند و در یک نمایش مسخره زنش مریم را در این سمت تخیلی گمارد، جالب اینکه مریم قجر خودش هم باورش شده بود که واقعا رئیس جمهور شده و ژستهای تو خالی وی آنچنان خنده دار و مضحک بود که حتی داد هم پیمانان آنها در شورای به اصطلاح مقاومت نیز در آمده و منجر به انشعاب برخی از این اعضا شد. این زن از خود راضی که راستی راستی فکر می کرد رئیس جمهور ایران شده در هر کجا که حضور پیدا میکرد علاقمند بود تا از وی استقبال رسمی به عمل آوردند. ادا و اطوار این زنیکه بی اراده مرا یاد این ضرب المثل انداخت، شتر در خواب بیند پنبه دانه گهی لپ لپ خورد گه دانه دانه. هر چند رجویها در تکرار تاریخ بارها و بارها دیده اند که مردم بزرگ ایران با حضور پر شور خود در انتخابات ریاست جمهوری در سالهای گذشته و اخیرا در 29 اردیبهشت سال جاری به اصل نظام جمهوری اسلامی با اکثریت قاطع آری گفتند، ولی باز هم درس عبرت نگرفته و غرق توهمات خود هستند، لاجرم به عناصر خود فروخته رجوی و در راس آنها مریم قجر رئیس جمهور در خواب باید گفت، آبی که در دور دست می بینی سراب است و بس.